صاحبخانه، مادرم را در آستانه صد سالگی از خانه بيرون می‌كند

4
ثمینه باغچه بان

آيا هنرمندان بايد تهران را ترک كنند؟ 

براساس پيگيری كه داشتيم، متوجه شديم منيژه حكمت هم با همين صاحبخانه مشكلات زيادی داشته تا جايی كه كار به شكايت و دادگاه كشيده می‌شود، اما درنهايت حكمت حقش را از او می‌گيرد و در دادگاه پيروز می‌شود .

بعدازظهر بود و مشغول آماده كردن مطالب روزنامه بودم كه دوست بازيگري به من زنگ زد. از لحن صحبت‌هايش مشخص بود كار مهمی دارد، بعد از سلام و احوالپرسی، مشكلي كه براي خانم باغچه‌بان پيش آمده را شرح داد و گفت: صاحبخانه، خانم باغچه‌بان را اذيت می‌كند و اجاره‌بها را بی‌رحمانه بالا می‌برد. از من خواست كمک‌شان كنم.

باورم نمی‌شد كه برای خانم باغچه‌بان، چهره مطرح فرهنگی، آن‌هم در آستانه صد سالگی چنين گرفتاری پيش بيايد و با چنين آدم بي‌رحمی مواجه شود. بلافاصله با دكتر بهزادی، مدير مسوول تماس گرفتم و ماجرا را برای‌شان توضيح دادم. آقای بهزادی هم از اين موضوع ناراحت شدند و گفتند كه پيگير ماجرا شوم.

اما وقتی با دختر خانم باغچه‌بان تماس گرفتم و چرايی موضوع را جويا شدم، متوجه شدم عمده نگرانی او از طرح اين موضوع نه فقط برای مادرش كه برای همه هنرمندان است و می‌گويد: ناراحتی من از اين است كه هنرمندان زيادی از تهران دور می‌شوند، چون نمی‌توانند از پس اجاره‌بها بر بيايند، آيا ما بايد تهران را رها كنيم؟ واقعا زندگی آسان نيست و آيا مادرم در آستانه صد سالگی، توسط صاحبخانه بايد از خانه بيرون انداخته شود؟

متن كامل صحبت‌های «اعتماد» با خانم مريم باغچه‌بان (پيرنظر) را در ادامه میخوانيد.

خانم پيرنظر! اگر موافق باشيد از ابتدا شروع كنيم، چرا مادر خانم باغچه‌بان از ايران رفتند؟

ببينيد مادرم اوايل انقلاب ايران را ترك كرد، وقتی آموزشگاه باغچه‌بان مصادره شد، مادرم براي مدتی تحت تعقيب بود و حتی ممنوع‌الخروج شده بود. او حتی مجبور بود برای مدتی زير زمين زندگی كند
تا جايی كه توانست از ايران فرار كند و به امريكا برود. البته اول به تركيه رفت و بعد به فرانسه و از آنجا به امريكا رفت.

شما چه زمانی از ايران رفتيد؟

من دو، سه سال قبل از انقلاب از ايران رفته بودم، وقتی ديپلمم را گرفتم، البته همان‌طور كه میدانيد مادر اواخر دهه بيست يعني سال 29 برای ادامه تحصيل ايران را ترك كرده بودند ولی زمان مصدق برگشتند به ايران و دوست داشتند در ايران زندگی كنند، اما بعد از انقلاب مجبور به مهاجرت اجباری شدند.

الان مادر چند وقت است كه به ايران برگشتند؟

سه سال میشود كه به ايران برگشتيم، هميشه خانم باغچه‌بان به اين فكر بود كه روزی به ايران برگردد هميشه وقتی صحبت می‌شد، می‌گفت می‌خواهم سال‌های پايانی زندگی‌ام در ايران باشم. درنتيجه سه سال می‌شود به ايران آمديم و در مجتمع بهجت‌آباد زندگی می‌كنيم. من در كار نشر هستم و با توجه به اينكه مركز شهر زندگی می‌كنيم اين خانه را انتخاب كرديم كه به كارم هم نزديك باشم.

خانم پيرنظر! گويا صاحبخانه شما موجبات ناراحتی شما را فراهم كرده و با مادرتان برای ادامه حضور در خانه همراهی نمی‌كند.

بله، يك سال است كه مدام به ما می‌گويد می‌خواهم خانه را بفروشم، شش ماه پيش اجاره‌خانه را فقط برای شش ماه تمديد و مبلغ اجاره را دوبرابر كرد. حالا كه مدت تمديد سر آمده، می‌گويد بايد خانه را ترك كنيد. البته ما تنها نيستيم‌، صاحبخانه و خواهرش كه هر دو مالك هستند همين اذيت و آزار را با يك بازيگر و كارگردان سينما داشتند، به‌طوری‌كه آنها اين خانه را ترك كردند و رفتند و البته مالكان ديگر هم از اين تورم مصنوعی بهره‌برداری می‌كنند.

درست می‌فرماييد، البته لازم است به اين نكته اشاره كنيم كه بحث اجاره‌بها و مشكل مسكن براي همه شهروندان تهران آزار‌دهنده است اما خب بحث فرهنگيان و هنرمندان كمی فرق می‌كند و بايد حرمت و احترام آنها را بيشتر نگه داشت، خاصه اينكه خانم باغچه‌بان سنی ازشان گذشته است و نياز به مراقبت زيادی دارند.

بله همه شهروندان تهران با مشكلات اجاره‌بهای سنگين مواجه هستند ولی اين را بگويم ابعاد مشكلات مسكن بزرگ‌تر از آن چيزی است كه فكرش را می‌كنيم.

درباره افزايش اجاره چه می‌گويند؟

صحبت هست كه اجاره اينجا بايد ۴ برابر باشد، مادرم 100 سالش است البته پولی كه براي پيش خواست، داديم، اما قطعا از اين خانه می‌رويم اصلا نمی‌توانيم، اين قيمت‌ها با حقوق بازنشستگی اصلا جور در نمی‌آيد، بايد از تهران برويم اما ناراحتی من از اين است كه هنرمندان زيادی از تهران دور می‌شوند، چون نمی‌توانند از پس اجاره‌بها بر بيايند، آيا ما بايد تهران را رها كنيم؟ واقعا زندگی آسان نيست و آيا مادرم در آستانه صد سالگی، توسط صاحبخانه بايد از خانه بيرون انداخته شود؟

درباره اهميت و جايگاه مادرتان اطلاع دارد؟

بله مادرم را كاملا می‌شناسد، اما مدام قيمت‌ها را بالا می‌برد، واقعا نمی‌دانم اين اشخاص درباره آدم‌های فرهنگی چه فكری می‌كنند كه چنين رفتاری با هنرمندان می‌كنند. نه تنها با ما كه می‌دانم با هنرمندان زيادی اين رفتار می‌شود.

اجاره‌بهای منزل شما كه در آن زندگی می‌كنيد الان چقدر است؟

400 ميليون تومان پيش، با ماهی ۳۲ ميليون … اما می‌گويند بايد ماهی 45 ميليون اجاره بگيرد. با پيش 800 ميليون تومانی، اما خير خانم ما همچين پول‌هايی نداريم كه به او بدهيم‌، از تهران می‌رويم ولي اين را بگويم اين رفتار با يك آدم فرهنگی كه يك عمر برای اين مملكت خدمت كرده، نيست، آن‌هم كسی كه در آستانه صد سالگی است.

خانه چند متری است؟

195 متر سه خوابه است. ولی واحد‌های ديگر 165 متر 2 خوابه هستند.

خانه قديمي است؟ قدمت خانه چقدر است؟

حدود ۵۰ سال قدمت دارد. اصلا اينجا از زمان شاه برای طبقه متوسط جامعه ساخته شد، اما وقتی كه انقلاب شد عده‌ای اينجا را تخريب كردند تا اينكه سر و كله هنرمندان و روشنفكرها در اينجا پيدا شد و اين را بگويم تا مدت‌ها اين مجتمع كاراكتر خوبی داشت، اما با اين تورم‌ها صاحبخانه ما را خيلی اذيت می‌كند و ما هم نمی‌توانيم مبالغ بالا اجاره بپردازيم.

براي خانم باغچه‌بان آرزوی سلامتی داريم.


بازنشر گفت‌وگوی «اعتماد» با مريم باغچه‌بان (پيرنظر) دختر ثمينه باغچه‌بان

لینک اصلی گفت‌وگو

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.