خیار قرمز

9

برای زادروز منوچهر یکتایی

منوچهر یکتایی و نیکی همسر دومش

منوچهر یکتایی زاده اول دی ماه 1300ش، در دهه 1940 تحصیل در هنرهای زیبا را نیمه­‌کاره رها کرد، سوار بر کشتی جاه­‌طلبی عازم پاریس شد تا درباره پست­‌امپرسیونیست­‌ها به ویژه سزان مطالعه کند. پس از یک سری توقف‌ها و تغییر مسیرهای غیرمنتظره، کشتی که در آن سفر می‌کرد، سرانجام او را نه به پایتخت فرانسه، بلکه به نیویورک برد. جایی که پادشاهان اکسپرسیونیسم انتزاعی بر شهر حکمرانی می­‌کردند. اما ذهن یکتایی همچنان درگیر پاریس بود و به سزان و فوویست­‌ها فکر می­‌کرد. پس از چندماه تحصیل در هنرکده اوزانفان، بالاخره خود را مجدد در پاریس ­دید. او خیلی زود در مدرسه هنرهای زیبا ثبت‌­نام و در استودیوی آندره لوته رفت­‌وآمد کرد. یک­‌روز در یک کافه، در نزدیکی سوربن، به محله خود نگاه کرد و متوجه شد، شهر رویایی‌­اش در گذشته زندگی می­‌کند و مرکز هنر به آن سوی اقیانوس اطلس منتقل شده است. خیلی زود یکتایی به نیویورک بازگشت و در هنرکده «جامعه دانشجویان هنر» به تحصیل پرداخت و با نقاشان اکسپرسیونیسم انتزاعی همچون ویلم دکونینگ، سام فرانسیس و جکسون پولاک آشنا شد. او با تاش­‌های سریع و هیجانی خود که ریتمی مانند دستان رهبر ارکستر دارند، پیچیدگی محله منهتن را نشان می‌­دهد. به گفته منتقدان نیویورکی، کسانی که از ایالت نیویورک بازدید نکرده­‌اند، بافت بصری­‌اش را به طور کامل دریافت نمی­‌کنند.[1]

نقاشی‌های یکتایی درست همانند اشعارش، احساسی پیچیده نظیر احساس «تعلق به یک مکان» را به‌ صورت ذاتی در درون خود حل می‌کند. شاید یکی از دلایلی که او هرگز شعرهایش را از فارسی به انگلیسی ترجمه نکرد، همین باشد. چشم‌اندازها پیام بین زبانی را منتقل می‌کردند. کسانی که هرگز از منهتن در ایالت نیویورک بازدید نکرده‌اند، نمی‌توانند از چشم‌انداز ساراتوگا (۱۹۵۹) تصوری از بافت بصری آن به دست آورند. در عوض، آن‌ها با چشم‌اندازی درخشان از رنگ و خاطره مواجه می‌شوند که از جسمیتِ حضور در آن مکان سرشار شده است. قلم‌موهای رنگارنگ، ملموس بودن سکونت در یک چشم‌انداز را با ضربه‌هایی انفجاری از بین می‌برد. ترکیب‌بندی همچنین احساس گذرای یک فکرِ بعدی را تثبیت می‌کند. مزه‌ای که پس از قدم زدن در طبیعت و لمس نسیم بر چهره برجای می‌ماند. رنگ­‌های هنرمند درواقع برجسته­‌ترین تونالیته هر رنگ هستند. انگار تلاش می­‌کند هر مکانی را در زنده‌­ترین حالتش به نمایش بگذارد. یکتایی نمی‌توانست روی شعر و نقاشی یک‌باره تمرکز کند، ماه‌ها و سال‌ها از یک حرفه دور می­‌شد، تا به دیگری بپردازد. به گفته دوستانش، این دو رشته خلاق به معنای واقعی دو یکتایی را به وجود آوردند. نقاش مدرنیست ضد تاریخ و بی‌وطن و شاعری که شعر روایی را منحصر به زبان فارسی می­‌نویسد و به سنت­‌ها و جریان­‌های پنهان اجتماعی و سیاسی ایران توجه دارد. معروف‌ترین اثر او به نام «فالگوش» 1348 با مقدمه‌­ای از ابراهیم گلستان به چاپ رسید و در جشن هنر شیراز نمایشی دراماتیک از این دفتر شعر به اجرا درآمد.

«یکتایی استاد طبیعت بی­جان است. می‌آمد آتلیه من. هر دو ساعت یک گل می‌کشید، می‌گذاشت کنار. وقتی که در دانشکده شاگرد بود، با استادش (حیدریان) دعوا کرد. سر آن خیار که در یک تابلوی طبیعت بی­جان به رنگ قرمز کشیده بود. حیدریان پرسیده بود این چیست؟ گفته بود اینجا یک تاش قرمز کم داشت! به همین خاطر هم حیدریان او را از دانشکده بیرون کرد. بیست سالی در امریکا کار کرده و به عنوان یک نقاش تثبیت شده، برگشته بود. مهندس سیحون از او دعوت کرد و او نمایشگاهی در سالن دانشکده هنرهای زیبا گذاشت با دو تابلو. سیحون که رئیس دانشکده بود، به حیدریان، که آن زمان معاونش بود، گفته بود بیا، نمایشگاه را ببین!. حیدریان، که بد کینه بود، گفته بود من به نمایشگاه این پسرک نمی‌آیم، سیحون گفته بود پسرک کدام است؟ حالا او یک نقاش بین‌المللی است؛ باید بیایی و سخنرانی هم بکنی! حیدریان اجبارا آمد. یکتایی تا او را دید، رفت جلو، گفت: شما حق دارید توی کار من تف بیندازید. من مدیون شما هستم: چون شما قلم به دست من دادید. حیدریان او را بغل کرد و بوسید. بعد تابلوها را که از نظر گذرانید، گفت: پسرجان، مثل اینکه کارهایی کرده‌ای.»
نقل قول از ویشکایی، دوست قدیمی منوچهر یکتایی

به اذعان هنرمند، پالت پرجنب­‌وجوش او وام­دار سنت طولانی نقاشی مینیاتور است؛ به ویژه کمال‌الدین بهزاد. اما نمی­‌توان الهام از رنگ­‌های گرم و غنی فوویست­‌ها و پیر بونار را بر بوم‌اش ندید. یکتایی اغلب با رنگ روغن کار می­‌کرد و با بی‌­پروایی تکنیک­‌های مختلفی را برای ایجاد بافت‌­های شدید نقاشی و اعماق وهم آلود در آثار خود آزمایش می­‌کرد؛ از ماله و چوب و کفگیر گرفته تا چاقوی جراقی و شلاق! منوچهر یکتایی لحظات از دست­‌رفته زندگی را دوباره زنده می­‌کند. ولی پنسیلوانیا و بروکلین واقعی را به تصویر نمی­‌کشد، بلکه سراب­‌های جغرافیایی را مانند رویایی در چرت ظهر به یاد می‌­آورد؛ با تمام جزئیات مبهم، اما ماهیتش واضح‌­تر از زندگی واقعی است. نقاشی­‌های یکتایی آشکارا بین فیگوراسیون و انتزاع در نوسان هستند. البته برای هنرمند مهاجر که سنت­‌های نقاشی بازنمایی مکتب پاریس را با رویکرد انتزاعی مکتب نیویورک برای زبان منحصربه‌­فرد خود ادغام می­‌کند، چندان دور از ذهن نیست. شاید این زبان منحصربه‌فردش باعث شد تا هیچ­گاه خود را صرفا هنرمند اکسپرسیونیست انتزاعی نداند.

درحالی که انقلاب 57 جهان را تکان داد، ریشه­‌های یکتایی در نیویورک مستحکم بود. اگرچه او یک پرتره سفارشی از شاه (1961) کشیده بود، اما او هرگز غیر از بازدیدهای کوتاه و یک­باره در دوران پهلوی، به ایران بازنگشت. هرچند خود او در مجله پویشگران 1374 (چاپ آمریکا) ادعا کرد پرتره شاه را فقط از آن نظر پذیرفته که با نقاشان بزرگی که چند دهه قبلش پرتره شاهان اروپا را کشیده بودند، در بیوفتد. آثار متاخر او به طور قابل توجه‌­ای پویایی کمتری داشتند و پالت رنگی او رنگ­‌های روشنو سایه‌­های سفید تشکیل شده بود و گاهی به سختی نیمی از بوم را می‌­پوشاند. شاید نقاش مسن‌­تر، شور و نشاط دوران جوانی را از دست داده اما یکتایی خود را «یک نقاش جدید – نقاش زمان» می‌دانست. پس ناگزیر برای بررسی باید به آثار اولیه که در دوره شکوفایی بزرگ نقاشی آمریکایی اجرا شده‌اند، برگردیم. آثاری که بیننده را مجبور می­‌کند شاهد کنش، رنگ سرکش و حرکت مهیج، انتزاعی و اکسپرسیونیستی باشد که همگی برای بیان نهایی هنرمند مهار شده‌­اند.

طبیعت بیجان‌های یکتایی در جستجوی مکالمه‌ای میان درون و بیرون برمی‌آیند. سازه‌های افقی مستحکم که نمایانگر حاشیه‌ی قاب‌های او هستند بیانگر موتیفی‌ست که او در سال‌های دهه هشتاد و نود روی آن کار می‌کرد. او بوم‌های خود را همانند فرانس کلاین و پولاک روی زمین نقاشی می‌کرد و با این روش فرصت ایجاد تعادل میان آزادی عمل و کنترل بر اجرا را به خود می‌داد.
یکتایی زمانی که تدریس در هنرهای زیبا تهران را نیمه­‌کاره رها کرد و به خارج رفت، همسر اولش منیر فرمانفرمائیان کنار او بود. آن­‌ها در آن زمان ازدواج نکرده بودند و دیرتر دختری به نام نیما به دنیا آوردند. پس از حدود یک دهه در اوج فعالیت و شهرت یکتایی و حوالی کودتای 1332 از هم جدا شدند. او در سال 1969 (1348) با نیکی یکتایی (کولوکوندیس) پس از پنج سال دوستی، ازدواج کرد. آشنایی آن‌­ها در یک مهمانی برای موقعی بود که نیکی به دنبال کبریت برای سیگارش بود و یکتایی به او پیشنهاد داد، پرتره او را بکشد. نیکی دختر یک غول کشتی­رانی یونانی بود که پس از ازدواج به استتن آیلند رفتند. جایی به دور از شهرت و شلوغی که مسیر خود را خلاف جهت رودخانه بازار هنر شنا کند. حاصل این ازدواج سه فرزند است، دو پسر به اسم داریوش و نیکو و دختری به اسم ماهان. داریوش و نیکو هر دو هنر را پیشه کردند. آن­‌ها یک­بار با پدرشان نمایشگاه مشترک سه نفره برگزار کردند. نیکو طراح هنری مبل­مان شده است و داریوش نقاشی می­‌کند.
سرانجام منوچهر یکتایی در 28 آبان 1398 درگذشت. زمانی که گوش­‌هایمان از شنیدن خبر مرگ سیر شده بود. زمانی که اهل هنر دغدغه‌اش هنر نبود. زمانی که حتی اینترنتی نبود تا شعرهایش که خود نخوانده بودیم را استوری کنیم و زمانی که ادامه دارد. او در طول عمرش با هوشمندی از بازار هنر فاصله گرفت. هیچ­­گاه حاضر به بازی در دنیای هنر نشد و هرگز برچسب جنبشی را روی خود نزد و از مانیفست­‌هایی که اتفاقا نوشتنش هم روی بورس بود، می­‌گریخت. او تلاش می­‌کرد با ریتم پویای ضرب‌­قلمویش، میل خروش تا آرامشش، انفجار لایه­‌لایه رنگش و بیانی خاص در فضای منفی بوم‌اش، راه خود را در جهان مدرنیسم پیدا کند.

بام تاریخ
امیرحسین باستانی

منابع:

A Life Richly Told: Manoucher Yektai at Karma

مستند «پرتره: منوچهر یکتایی، نقاش» ساخته‌ شیرین سقایی (۲۰۰۵)

مستند Yektai: Three Artists from One Family, Sophie Chahinian, 2017

پاکباز، رویین،(1401)، دایره‌المعارف، صفحه‌ی 1693

Biddle Duke, The 600-year plan, The East Hampton star, 2021

آنوشا نیک‌­سرشت، نقاشِ نامدار، شاعرِ جدامانده، شوروم،1403

اسدی‌کیارس، داریوش،(1387)، تندیس منوچهر یکتایی، مجله‌ی تندیس، ش ۱۳۴

Manoucher Yektai. Untitled.1985. Oil on canvas. 106.7 x 127 cm. Image courtesy of the artist and Karma Gallery, New York
Manoucher Yektai. 95th Street Landscape. 1958. Oil on linen. 152.4 x 243.8 cm. Image courtesy of the artist and Karma Gallery, New York
Manoucher Yektai. Landscape of Italy. 1959. Oil on canvas. 191 x 173 cm. Image courtesy of the artist and Karma Gallery, New York
منوچهر یکتایی، طبیعت بی‌جان، موزه موما

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.