جایگاه و اهمیت شنگرف در نسخ خطی
نگارش و استنساخ رسالات و کتابها از تهیه و ساخت کاغذ گرفته تا جوهر و مرکب و قلم، خط، تصویرگری، نقاشی و رنگرزی، تصحیف و تجلید، تذهیب و تشعیر، همه، با آداب و روشهای پیچیده و زمانبری همراه بوده است که تحت تاثیر عوامل مختلفی از جمله سیاستورزی و دلبستگی درباریان و اهل علم و فضل تا طالبان مال و ثروت به خلق آثاری نفیس و ارزشمند منجر شده است؛ یکی از روشهای پنج گانه فن کتابسازی و نسخهآرایی که در جهان اسلام و دوره اسلامی مورد توجه قرار گرفت، انتخاب مرکب و الوان در نگارش بود؛ در این میان جایگاه و اهمیت شنگرف را که کمتر نسخه خطی را از دیرباز میتوان یافت که بهرهای از زیبایی و چشمنوازی آن نبرده باشد، نمیتوان نادیده گرفت. کتابآرایی و فنون کتابسازی در تمدن اسلامی مشتمل بر پنج فن «کاغذسازی، مرکب و الوان، ابزار نویسندگی، کتاب و خوشنویسی و خطاطی، صحافی و جلدآرایی و آرایشهای درونی و بیرونی» کتاب میشد که هریک از آنها حرفهای مستقل از مشاغل و شیوهای برای ارتزاق و معیشت و گاه منزلت به شمار میرفت و افراد کارگاهها و تشکیلات خاصی را به خود اختصاص میداد. کاتبان به عنوان پیشروان دو فن از این فنون یعنی خط خوشنویسی و تهیه و تدارک و گزینش مرکب و الوان در خط اهمیت بسزایی داشتند؛ آنان از دیرباز با این دانسته که «دبیری نه خردکاری است»[۱] علومی را فرا گرفته بودند و در دستگاههای اداری و دربارها به این امر اشتغال داشتند و در هنگام گذار از چندین قرن از تمدن اسلامی شبکههای متعددی را در کتابت و خوشنویسی فراهم آورده بودند. فارغ از اینکه برخی همچون عنصرالمعالی بر این باور بودهاند که «کاتب باید که اسرار کاتبی را نیک بداند و سخنهای مرموز را نیک اندر یابد»[۲]، مهمترین ویژگی کاتبان – به طور اعم – داشتن خطی خوش بود؛ این گروه با تمسک به این ویژگیِ خود سعی میکردند تا کتابت و خوشنویسی را به عنوان هنری که رابطه انسان با زیبایی طبیعت را – که در نهاد آدمی سرشته شده – به گونهای متبلور کنند که آرایشهای خطی و تزیینات بهکار گرفتهشده در نسخهها و کتابها بر عمق جان خوانندگان و بینندگان تاثیر نهد؛ همین هنر بود که از قرون اولیه اسلامی اسباب و مقدمات تالیف و تدوین کتابهایی از قبیل «الخط و الخطاط» «ابی الربیع» در قرن دوم هجری، «رساله الخط» «ابوحیان توحیدی» (م.۴۰۰ق.) و نیز کتابی به همین نام اثر «یحیی صولی» در قرن (م.۳۳۵ ق.) شد و بعدها در فراهم آمدن آثاری فاخر از قبیل «عقد الفرید ابن عبدربه»(م.۳۲۸ ق.)، «عیون الاخبار ابن قتیبه»(م.۸۸۹ق.) و آثار چند دانشی چون «رسائل اخوان الصفا» و «الحیوان جاحظ» (م.۲۵۵/۲۵۶ ق.)گردید.
این هنر در قرن هشتم هجری کاتبان را به عنوان یکی از طبقات شغلی و صنفی در ساختار اجتماعی و فرهنگی این دوره قرار داد و خواجه رشید الدین فضلاله همدانی (م.۷۱۸ ق.) را با تاسیس «ربع رشیدی» بر آن داشت تا کانونی جامع برای کاتبان و نسخهپردازان فراهم آورد؛ این اقدام وی اندکی بعد – در قرن نهم – با «امیرعلیشیر نوایی» (م.۹۰۶ ق.)در هرات و در عهد تهماسب صفوی گسترش یافت و شرایط را بیش از هر دوره برای استنساخ و استکتاب فراهم کرد تا آن که با انقراض حکومت صفویان مرکز هرات از بین رفت و اگرچه در دوره افشاریه و زندیه کمابیش پیگیری شد اما هرگز رونق دورههای پیشین را نیافت. به هر روی خط در تمدن اسلامی نهتنها یک هنر که گاه وسیلهای برای معاش و گاه در نسخهپردازی قرآن و حدیث وسیلهای برای ذخایر معنوی و اخروی تلقی شد؛ چنانکه «قلقشندی» در کتاب «صبح الاعشی» درباره اهمیت این موضوع مینویسد «الخطُّ الحسنُ لِلفقیرِ مالٌ و لِلغنیِ جَمالٌ و لِلحکیمِ کمالٌ» (خط برای تنگدست، ثروت؛ برای توانگر زیبایی و برای دانشمند فاضل نشانهای از کمال است.)[۳]
خط و خوشنویسی مستلزم مجهز شدن کاتبان به دانشی دیگر از فنون کتابآرایی به نام مرکب و الوان گردید و بر همین اساس انواع دوات و مرکب و قلمهای گوناگون – که اجزایی جداناپذیر از کار ایشان بود – در دایره وسیع این هنر شگرف جا گرفت.
مرکب و شنگرف:
دبیران و کاتبان در دورههایی که استنساخ و کتابآرایی رونق داشت، در کتابهای متعددی درباره چند و چون این هنر در ابوابی مفصل و با دقتی بسیار، مطالبی را بیان کرده، رسالاتی نگاشتهاند که ذکر نام و یا پرداختن به آنها در اینجا مقصود نیست اما آنچه بدیهی است منشیان یا کاتبان پس از بهرهمندی از فن خوشنویسی و خط و محاسن قلم و تشخیص آنها و نوع به کارگیری هریک در جایگاه خود فصل مهمی را به نام «مرکب» دنبال کردهاند و گونههایی از آن را که با مواردی مثل «زاج»، «صَمغ»، «زعفران»، «نیل»، «زنگار» و «آب مُورد» و … میساختهاند معرفی کردهاند. در عصر صفوی کتابی به نام «مجموعه الصنایع» – که مولف آن ناشناخته است – فهرستی از صنعتها و پیشههای مربوط به بیان فن ساخت مرکب اعم از سیاهی و الوان آورده که به نام «حلیة الکتاب» معروف است. مولف در سرآغاز آن مینویسد: «منشی [کاتب] باید که فرایض و محاسن و معایب قلم داند، آنگاه ترتیب و ترکیب و مدادِ سیاهِ روانِ لایق پیدا کند؛ خود ساختن اولی مینماید و متقدمان در باب آداب مرکب سخنها مرتب و مرکب کردهاند.۴
مجنون هروی درباره ساختن مرغوب ترین مرکب قطعه شعری از ملک الکُتاب جمال الدین ذکر میکند و در آن از اجزای مختلف مرکب – در آن زمان – میگوید:
نخستین زاک۵ و دوم دوده پـــاک / ولـــی همسنگ باید دوده بـــا زاک
ســــوم جـــزو سیاهی هست مـــازو۶ / ولـی مــازو بـــود همسنگ هــر دو
بــــود جز چهارم، صمغ خوشـــرنگ / ولی با هر سه جزوش ساخت همسنگ۷
شنگرف، سنجرف، زَنجَفَر، زنجَرف که در لاتین آن را cinnabar میخوانند در اصل گیاهی خاردار است، بر زمین چسبیده که ستبر و سرخ دارد. این کلمه در فارسی باستان Sinkabru، نوعی سنگ قیمتی است که احتمالا با واژه «شنگار Sangar» که برگهایی سیاه مایل به سرخ دارد یکی باشد۸. خلف تبریزی در برهان قاطع نام یونانی آن را «سریقون» ذکر کرده است۹.
این ماده را به دو نوع صنعتی و معدنی تقسیم کردهاند که نوع کانی آن سولفور معدنی جیوه، جسمی سیاه است که در طبیعت به صورت توده و رشته و یا رگههایی یافت میشود و شکل ساییده شده آن سرخ مایل به قهوهای است که در «صبح الاعشی» ، «قلقشندی» و «الصیدنه فی الطّب ابوریحانی بیرونی» مطالب مبسوط و مهمی درباره ساخت آن بیان شده است.
ابوریحان در بیان ساخت شنگرف مصنوعی ضمن بیان سوزاندن سرب و زیبق۱۰ و کوبیدن آنها از اضافه کردن مقداری گوگرد به آن یاد میکند تا جایی که اثر دود سیاهی در او نماند، سپس اسفیداج۱۱ حاصل میشود و گویند اسفیداجِ رصاصی۱۲ را چون بسوزانند، شنگرف گردد.»۱۳ بعدها در قرن پنجم و اوایل قرن ششم نزهتنامه که دایرهالمعارفی از مسائل مختلف ادبی و تاریخی و از اولین کتابهای علوم طبیعی است، شنگرف را ترکیبی از جیوه با گوگرد دانسته که با بر آتش نهادن به دست میآید۱۴ در دورههای بعد افرادی از قبیل «میرعلی هروی» شاگرد سلطانعلی مشهدی در قرن دهم در کتاب «صراط السطور» گل و لای ته جویها و گل ختمی و موی سر آدمی و سبوس را نیز به ترکیبات پیشگفته میافزاید. او تاکید میورزد که این مواد را در شیشهای سربسته میریختند و میجوشاندند تا پس از برآمدن دود سیاه، دود سفید از آن حاصل شود، این دود سیاه از سوراخی که به کلفتی سر جوالدوز بوده و در بالای ظرف تعبیه می شده خارج می شده سپس این ماده گداخته شده را شنگرف نیکوی پسندیده میدانستند.
«عبداله صیرفی» خوشنویس پرآوازه قرن هشتم افزودن آب انار ترش و یا «آب بقّم۱۵ جوشیده و گل سرخ همراه با آب شاهتوت» را نیز برای خوشرنگی شنگرف لازم میداند.
کاربرد رنگ سرخ در کتابآرایی به ویژه در کشیدن جدول و نگارش متن نسخ خطی بسیار مهم است؛ رنگ نهتنها از لحاظ دیداری که از جنبه معنوی نیز در ذهن و باور بشر جایگاهی ویژه دارد. استفاده از لباس سرخ برای جنگجویان در اساطیر ایران، کلاه سرخ قزلباشان عصر صفوی، پوشش سرخ بهرام در روز سهشنبه در هفت پیکر نظامی و …، همه برداشتهایی برآمده از این اندیشه در تفکر ایرانیان است؛ این رنگ الهامگرفته از خورشید و با منشا آتش است، مولوی نیز در بیتی توجه به رنگ سرخ را در باورهای عرفانی و تفکرات الاهی نشان میدهد و درباره رنگ سرخ می گوید:
بــهترین رنگها ســـرخی بود / وان ز خورشید است و از وی میرسد۱۶
اینکه رنگ کوششی از روشنی و دیده شدن تعریف و به عنوان یک نماد در مذهب، شعر و زندگی روزانه مردم دیده شده برآمده از همین دیدگاه است؛ در نوشتههای رسمی، فرمانها، عنوانها و حاشیهبندیها از رنگ سرخ استفاده شده است و یا آثاری همچون «عقل سرخ» سهروردی، «کتاب سرخ» یونگ، «در خرقه سرخرنگ» استانلی جان وایمن در ادبیات ایران و اروپا مفاهیمی نمادین مانند خونآلود بودن حلاج در هنگام بر دار کشیدن او و یا پدید آمدن دل آدمی از فرو چکیدن قطره خونی از روح ازلی و … برآمده از همین رموز و دیدگاه ها است؛ در کنار این مفاهیم احتیاط، حفظ حدود، مولد بودن، حرکت بخشی و رنگ روح داشتن را از نمادهای رنگ سرخ دانستهاند.۱۷
شنگرف در نسخ خطی و زیباییشناسی آن:
با نگاهی – حتا گذرا و سطحی – به یک نسخه خطی از جلد و ترنجها، لچکیها و سرطبلها، آستر، بدرقهها و جدول تا تزیینات درون نسخهها درمییابیم که برای پدید آمدن این آثار هنری گرانبها چه میزان شور و اشتیاق وجود داشته و تا کجا همت و اراده تلاش به کار گرفته شده است. به همین منظور بازشناسی هنرهای نهفته در این آثارِ دور از دسترس، اگر به تنهایی راهی به هنرها و زیباییهای آن نگشاید دستکم نهتنها میتواند روشها وگونههای مختلف این هنرها را که افرادی که عمری را در این راه سپری کردهاند و مایههایی از خلاقیت و هنر خویش را در این راه به کار گرفتهاند بشناساند، مقاصد آنها را روشن سازد. شنگرف نیز که به استواری و با صرف زمان و وقت بسیاری از دل سیاهی و زنگار به سرخی رسیده و بسامد کاربردیِ آن در این گونه از آثار بسیار چشمگیر است از این قاعده و دیدگاه مستثنا نیست.
آرایش ظاهری کتابها در دوره اسلامی با قرآن کریم آغاز میشود. «قاضی ابومحمّد حسن بن عبدالرحمان بن خلّاء رامهرمزی» (م. ۳۶۰ ق.) در کتاب «المحدّث» اولین کسی است که در زمینه قواعد و اصطلاحات نشانهگذاری در ضبط و تصحیح و اصلاح، سخن گفت؛ بعدها در قرن هفتم «تقی الدّین بن صلاح شهرزوری» (م. ۶۴۳ ق.) به جمعآوری قواعد نشانهگذاری پرداخت.
اصطلاح «سجاوندی» را اولین بار «ابوالفضل محمّدبن مزید طیفور غزنوی» (م. ۶۵۰ ق.) با «وقف» و نوشتن برخی از واژهها از قبیل «رب»، «الله»، «هُوَ» با شنگرف یا آب طلا در آیات قرآن نشان داد. اگرچه اسناد مکتوب نشان میدهد که حتا پیش از این، نقطهگذاری در یونان باستان نیز رواج داشته است چنانچه «فرفوریوس» در سالهای که درباره استادش «فلوطین» نوشته به نقطهگذاری آثار استاد خود اشاره کرده است.۱۸ بنابراین، نباید و نمیتوان نشانهگذاریها و سجاوندی امروز را – برخلاف آنچه پنداشتهاند – به حضور و ظهور غربیان منسوب دانست.
در نسخههای خطی دایرههای سرخ شنگرفی در میان سطرها و جداسازی جملهها در پارههای سخن نویسندگان به ویژه محدثان در آغاز قرن دهم، و حتا اعرابگذاری و اهتمام آن هم به رنگ سرخ شنگرفی در متنهایی که جنبههای دینی و تقدیس در آنها لحاظ شده، برگرفته از توجه به همین ماده است؛ چراکه وجود سریشم، هیدروکربن و نشاسته و چسبها که خوراکی دلچسب برای حشراتی از قبیل موریانه، سوسک و حشره «تایسانورا» (ماهی نقرهای) – که از آفات بسیار مهم و خطرناک کاغذ و کتاب بودهاند – کاتبان را بر آن داشته تا الفاظ مهم، عناوین، ماده تاریخها و اسمهای متبرک و حتا شعرهای متن آثار را با شنگرف که «از جمله سموم قتّاله است»۱۹ بنویسند تا آثار گرانبهای مکتوب را که با رنج و زحمت بسیار فراهم میآمد از آسیبهای احتمالی و آفات این چنین محفوظ دارند.
بنابراین، در درازنای تاریخی کهن، هنر همواره محمل مناسبی برای ذوق و اندیشه هنرمند ایرانی بوده تا بتواند پیوندی معنوی میان معنویت خویش با روح حاکم بر هنر متعالی به وجود آورد. توجه به این آثار و بررسی جزئیاتی از هنرهای بیشمار و نهفته در آنها ضمن زدودن گردِ فراموشی از چهره این گنجینههای پربار فرهنگ و ادب ما، روزنهای به تاریخ و تمدن ایرانیان میگشاید.
بام دگر
حمیدرضا طاهریپارسا
پی نوشت ها:
۱.چهارمقاله،نظامی عروضی(۱۳۸۶)؛محمد قزوینی:۱۸
۲.قابوسنامه،عنصرالمعالی(۱۳۶۶)؛غلامحسین یوسفی:۲۰۸
۳.کتاب آرایی در تمدّن اسلامی،مایل هروی(۱۴۰۱)؛ج۱: ۱۰۵
۴.همان:۶۲۱
۵. زاج
۶.برجستگیهای مدوّری که بر اثر گزش حشره بر روی جوانههای درخت بلوط ایجاد میشود.
۷. کتاب آرایی در تمدّن اسلامی،مایل هروی(۱۴۰۱)؛ج۲: ۳۲۰
۸.فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی ؛حسن دوست،محمد(۱۳۹۹)؛ج۴: ۱۹۱۳-۱۹۱۴
۹.برهان قاطع،خلف تبریزی؛معین محمد(۱۳۴۲)؛ج۳ :۱۳۰۲
۱۰.جیوه
۱۱.سفیداب
۱۲.قلع
۱۳.الصیدنه فی الطّب،بیرونی،ابوریحان(۱۳۸۳)؛ج۱ :۶۲
۱۴.نزهت نامه علایی،شهمردان بن ابی الخیر(۱۳۶۱)؛جهانپور،فرهنگ:۲۷۵
۱۵.چوب درختی که رنگ سرخ دارد و در رنگرزی استفاده میشود.
۱۶.مثنوی معنوی،جلال الدّین محمد بلخی؛نیکلسون،آلن(۱۳۶۵)؛ج۱: ۳۰۶
۱۷.فرهنگ نمادها،ژان شوالیه؛آلن گربران،فضایلی،سودابه(۱۳۸۴)؛ج۴ :۹۷-۹۸
۱۸.نقد و تصحیح متون،مایل هروی،نجیب(۱۳۶۹):۵۳ -۵۴
۱۹.تحفه حکیم مومن،محمد مومن حسینی(بی تا):۴۵۷