خلق یک رویا و فانتزی جمعی
«اگر بخواهم اهمیت یک گالری را فقط در فروش اثر بدانم، آنگاه باید تاثیرات شگرف تالار قندریز را نادیده بگیرم». (کامران کاتوزیان)
در یکی از کلاسهای تاریخ هنر مدرن ایرانی که در مدرسه شمسه درس میدهم با سوالی از جانب یکی از دانشپذیران روبرو شدم که به او قول دادم در مطلبی کوتاه آن را جواب خواهم داد. سوال وی این بود که نظر شما درباره حراج تهران چیست؟ میتوان حراج تهران را لیدر بازار هنر ایران در نظر گرفت؟
آیا رهبران بیشتر به هدفشان فکر میکنند؟
آنکه آگاهی جمعی را شکل میدهد، استانداردهای نوینی را تعریف میکند و اغلب مسیر بازار را متحول میسازد، لیدر بازار نامیده میشود. او نه تنها بیشترین محصول را میفروشد، بلکه نیروی محرکی است که شکافها را در واقعیت موجود شناسایی کرده و با ارائه جایگزینی جذاب، آنها را پر میکند. لیدر بازار با خلق یک رویا و فانتزی جمعی، واقعیت را به شیوهای نو معنا میکند و مخاطبان را به دنیایی تازه فرا میخواند. باید ذکر کنم که همه بازار، با لیدر منافع مشترک دارند و با غیر از لیدر در حال رقابت هستند. اما رهبران فقط به اهداف خود فکر میکنند و شاید شما را نبینند.
لیدری حراج تهران
حراج تهران بهعنوان بزرگترین حراج آثار هنری در ایران، به خوبی نقش یک لیدر بازار را ایفا میکند. این حراج با تعیین قیمتها و استانداردهایی برای آثار هنری، به نوعی بازار هنر ایران را شکل میدهد. اما اهمیت حراج تهران فراتر از تعیین قیمت است. این رویداد، یک گردهمایی بزرگ است که هنرمندان، گالریداران، مجموعهداران و عموم مردم را گرد هم میآورد. حراج تهران، آینهای است هرچند مخدوش از تحولات اقتصادی هنر ایران و نه هنر ایران.
حراج تهران به عنوان یک فانتزی جمعی
حراج تهران، فراتر از یک رویداد تجاری، یک رویا و فانتزی جمعی است. این حراج، در ناخودآگاه یا خودآگاه(نمیدانم) به مخاطبان خود وعده میدهد که با خرید یک اثر هنری، به بخشی از تاریخ هنر ایران تبدیل شوند. این فانتزی، با تبلیغات گسترده، پوشش رسانهای و حضور چهرههای شناخته شده تقویت میشود. حراج تهران، به مخاطبان خود این امکان را میدهد که با خرید یک اثر هنری، به طبقه اجتماعی بالاتر صعود کنند و به هویت خود معنا و ارزش بیشتری ببخشند.(هرچند که از نظر من درک یک اثر هنری جدید شاید مرتبه اجتماعی انسان را بالاتر ببرد ولی نمیدانم مالکیت اثر هنری کمکی به جایگاه واقعی اجتماعی انسان بکند یا نه).
نمونههای جهانی لیدرهای بازار هنر
برای درک بهتر نقش حراج تهران، میتوان به نمونههای جهانی نگاه کرد. حراجهای Sotheby’s و Christie’s دو نمونه از بزرگترین و معتبرترین حراجهای جهان هستند. این حراجها با تعیین قیمتهای نجومی برای آثار هنری، استانداردهای جدیدی را در بازار هنر جهانی تعریف میکنند. آنها با ایجاد یک اکوسیستم هنری قدرتمند، به هنرمندان، گالریداران و مجموعهداران امکان میدهند تا در سطح جهانی به رقابت بپردازند.
لیدر بازار و تاثیرات آن بر بازار هنر
لیدر بازار با ایجاد یک فانتزی جمعی و تعیین استانداردهای جدید، تاثیرات عمیقی بر بازار هنر میگذارد. از یک سو، این امر به رونق بازار و افزایش ارزش آثار هنری کمک میکند. از سوی دیگر، ممکن است عواقب ناخواستهای نیز به همراه داشته باشد. برای مثال، افزایش شدید قیمت آثار هنری در حراجها ممکن است باعث عدم فروش هنرمندان مستقل و گالریهای کوچکتر شود. همچنین، ممکن است تقاضا برای آثار هنرمندان شناخته شده افزایش یابد و در نتیجه، آثار هنرمندان جوانتر کمتر دیده شود.
تاثیرات منفی حراج تهران بر فروش هنرمندان و گالریها
حراج تهران بهعنوان یک لیدر بازار، با تعیین قیمتهای بالا برای آثار هنری، ممکن است بر فروش هنرمندان و گالریها تاثیر منفی بگذارد. دلایل این امر عبارتند از:
1_ افزایش شکاف قیمتی: افزایش شدید قیمت آثار هنری در حراجها، شکاف قیمتی بین آثار هنرمندان شناخته شده و هنرمندان جوانتر را افزایش میدهد و ممکن است فرصتهای فروش برای هنرمندان جوانتر را کاهش دهد.
2_ کاهش قدرت چانهزنی گالریها: با افزایش قیمت آثار هنری در حراجها، قدرت چانهزنی گالریها کاهش مییابد و آنها مجبور میشوند قیمت آثار خود را نیز افزایش دهند. این امر ممکن است منجر به کاهش فروش آثار هنری در گالریها شود.(این اتفاق را درباره چند هنرمنددیدهام).
3_ تغییر اولویتهای خریداران: با افزایش قیمت آثار هنری در حراجها، اولویتهای خریداران ممکن است به سمت خرید آثار هنرمندان شناخته شده و گرانقیمت تغییر کند و در نتیجه، آثار هنرمندان جوانتر و کمتر شناخته شده کمتر مورد توجه قرار گیرند.
کلیدهای موفقیت یک لیدر بازار [Key Success Factors (KSFs)]
برای موفقیت بهعنوان یک لیدر بازار، عوامل متعددی موثر هستند. برخی از کلیدهای موفقیت یک لیدر بازار عبارتند از:
1_ نوآوری: ارائه محصولات یا خدمات جدید و نوآورانه (در این مورد بنده از حراج تهران به غیر از جریان حراج آنلاین خود چیز دیگری ندیدهام).
2_ کیفیت: ارائه محصولات یا خدماتی با کیفیت بالا (در اکثر موارد آثار ارائه شده در حراج دارای اصالت و کیفیت قابل قبولی بودهاند اما در مواردی بوده که اصالت یا مالکیت آثار در رسانههای غیر رسمی زیر سوال رفته است و همین امر باعث بدبینی بین اقشاری از مخاطبان هنرهای تجسمی شدهاست).
3_ برندسازی قوی: ایجاد یک برند قوی و شناخته شده (از نقاط قوت حراج ساختن برندی بسیار قوی است).
4_ درک نیازهای مشتری: شناخت دقیق نیازها و خواستههای مشتریان(در این موضوع حرفی برای گفتن ندارم).
5_ ارتباط موثر با مشتریان: ایجاد ارتباط قوی و پایدار با مشتریان
6_ انعطافپذیری: توانایی سازگاری با تغییرات بازار
7_ رهبری قوی: داشتن یک تیم قوی و رهبری موثر. باید اذعان کرد که حراج تهران با عمری کمی بیش از یک دهه، به وجود نمیآمد مگر آنکه رهبران (نمادین و غیرنمادین) و مدیران قدرتمندی نداشت.
نتیجهگیری
حراج تهران بهعنوان یک لیدر بازار، تاثیرات قابل توجهی بر بازار هنر ایران دارد (چه دوستش بداریم و چه دوستش نداشته باشیم). این حراج با ایجاد یک فانتزی جمعی و تعیین استانداردهای جدید، به رونق بازار هنر ایران کمک میکند. با این حال، افزایش شدید قیمت آثار هنری در حراجها ممکن است عواقب ناخواستهای نیز به همراه داشته باشد. برای ایجاد یک بازار هنری پویا و پایدار، باید به تعادل بین حمایت از هنرمندان جوان و ایجاد فرصتهای برابر برای همه دست یافت. در نهایت امیدوارم جواب آن دانشپذیر عزیز در کلاس شمسه را داده باشم و البته قول میدهم در مطلبی دیگر به اقتصاد دولتی هنر نیز بپردازم.
بام اقتصاد هنر
فرشید پارسیکیا