سال­روز تاسیس دانشگاه هنر و سالمرگ هوشنگ کاظمی

35

برای پدر، برای ریشه‌ه­ای بی‌­برگ

برای سال­روز تاسیس دانشگاه هنر و سالمرگ هوشنگ کاظمی _ 4 مهر

هوشنگ کاظمی که نخستین دانش‌آموخته ایرانی در رشته گرافیک دیزاین است و به حق باید او را پدر گرافیک ایران خواند، در پانزدهم تیرماه ۱۳۰۲ در تهران متولد شد. او تحصیلات متوسطه را در کالج آمریکایی البرز در دو رشته ادبی و ریاضی به پایان رساند و برای ادامه تحصیل وارد دانش‌سرای عالی تهران شد و در سال 1322 لیسانس ادبیات خارجی گرفت. در سال بعد، به خاطر علاقه‌‌‌اش به خلبانی به انگلستان رفت و در طی دوره‌‌ای آموزشی به دلیل حوادثی مجبور به ترک این رشته شد. در سال ۱۳۲۴ برای تحصیل به فرانسه رفت و سال ۱۳۳۵ مدرک D.P.L.G (معادل کارشناسی ارشد) رشته خط و گرافیک را از مدرسه آرت دکو دریافت کرد و به استخدام بخش تبلیغات شرکت هواپیمایی سلطنتی هلند (KLM) درآمد. او که برای پایان­‌نامه‌­اش روی کاشی­‌های ایرانی در موزه لوور تحقیق می­‌کند تجربه بسیار مفیدی در هنرهای تزئینی ایران به دست می‌­آورد.

در سال ۱۳۳۷ به توصیه دوستش جلیل ضیاپور به ایران بازگشت و با هم­فکری جواد حمیدی و پرویز تناولی، طراحی اساسنامه دانشکده هنرهای تزئینی را برعهده گرفت و در نیمه‌­اول مهر ۱۳۳۹ این دانشکده را راه‌اندازی کرد و اولین رییس دانشکده شد. لازم به ذکر است که گرافیک در ایران، نخسین‌­بار توسط هوشنگ کاظمی تدریس شد.

کاظمی خود بیان کرده که تعلیمات هنرکده هنرهای تزیینی بر سه پایه اصولی تکیه داشته است: «شناخت هنر دنیا و هنرمندان، شناخت هنر ایران در تمام ادوار و ارتباط با تاریخ و رویدادهای آن به طور کامل و عمیق و شناخت خود از نظر خصوصیات نژادی و قومی زبان باورها و سنن» و معتقد بود هنرهای تزیینی بازگوکننده اصل وجودی و مظهر هویت ماست و اگر مکتب هنری نوینی از آن به وجود آید نامش بایستی تمام ادوار تاریخ را فرا بگیرد، نه آنکه بازگو کننده پاره‌ای از تاریخ پر فراز و نشیب ما باشد و به دوره‌ای وابسته باشد». سیامک دل‌زنده بر پایه همین روایت کاظمی، چنین استنباط می‌کند که جستجوی زبانی نو و خاص هنر ایران که تمام ملاحظات نگره تزیینی در آن منظور شده باشد احتمالا در دستور کار هنرکده قرار گرفته است.

در کنار کاظمی که خود در قالب درسی با عنوان «تزیین» هنرجویان هنرکده را با گنجینه اقلام تزیینی ایرانی آشنا می‌کرد، از جمله دیگر مدرسین هنرکده می­‌توان از «سهراب سپهری»، «پرویز تناولی»، «جواد حمیدی»، «فریدون کسرایی»، «بیژن صفاری»، «سلیمانی پور»، «پرویز موید عهد» «لیلیت تریان»، «شکوه ریاضی»، «داریوش شایگان»، «فریدون رهنما»، «کریم امامی»، «الصادق کیا»، «ابد بهروزان»، «داود کاظمی»، «محسن وزیری‌مقدم»، «محمود جوادی‌پور»، «حسین کاظمی» نام برد. همچنین در رشته گرافیک و نقش پارچه نیز هنرمندانی چون «محمود گرجستانی»، «ایرج انواری»، «شهلا حبیبی» «ویکتوریا افشار»، «فرمهینی» و بسیاری دیگران از هنرمندان مشغول بوده‌اند. در این بین اساتید اروپایی همچون «ایوان زیرار»، «الن بایاش» و «مادام ژوبر» نیز در این سیستم آموزشی فعالیت داشتند که مورد نقد مطبوعات کشور قرار گرفت اما کاظمی می­‌کوشید تا نام اساتید خارجی را کمرنگ کند تا از حواشی رسانه­‌ای دوری کند.

از جمله هنرمندان شاخصی که در هنرکده هنرهای تزیینی تحصیل کرده­‌اند نیز می‌توان به «فرزانه کاردار»، «بهزاد گلپایگانی»، «جمشید نرسی»، «فرامرز پیلارام» «منصور خواجه» و «پرویز دیبایی» اشاره کرد. یکی از اشتراکات اغلب اعضای گروه سقاخانه گونه‌­ای پیوند با هنرکده هنرهای تزیینی تهران به عنوان دانشجو یا مدرس است. شماری از نقاشان مجسمه‌سازان و طراحان نوگرا که نقشی اساسی در توسعه هنرهای تجسمی معاصر ایران داشتند، در این مرکز که از جمله اهداف آن تلاش در پاسخ‌گویی به مطالبات نسل جدید و تاکید عمده بر هنرهای کاربردی داشت آموزش دیده‌­اند. کاظمی ابتدا ریاست این دانشکده (۱۳۳۹) تا (۱۳۴۲) و مقطعی مدیریت گروه گرافیک (۱۳۴۹) تا (۱۳۵۴) آن را بر عهده داشت. او برای نخستین‌بار در ایران رشته گرافیک را در این دانشکده ایجاد کرد تا اصول و قواعد گرافیک نوین علمی و تخصصی در فضای آموزشی ایران وارد شود. این مرکز بعد از انقلاب (۱۳۵۸) در پی ادغام بنیادی با چهار مرکز دیگر به نام دانشگاه هنر تهران تغییر نام یافت و به عنوان بزرگترین مرکز آموزش عالی رشته های هنری به فعالیت خود ادامه داد.

با وقوع انقلاب 57 بخش زیادی از اسناد این دانشکده ازبین رفته و اغلب اطلاعات ما از مصاحبه­‌های میدانی و یا تکه­‌پاره­‌هایی از روزنامه‌­های آن دوران است. اما دلایل اصلی تاسیس دانشکده هنرهای تزئینی را می‌­توان این­گونه بیان کرد:

۱. دانش‌آموختگان هنرستان هنرهای زیبای تهران که تربیت‌شده جلیل ضیاپور با رویکرد هنر مدرن بوده‌اند، به دلایلی (که در حوصله این بحث نیست) برای تحصیل در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران پذیرفته نمی‌شدند.

۲. حکومت وقت بعد از کودتای ۲۸ مرداد، در راستای ترویج هنر ملی، به دانشجویان و هنرآموختگانی با نگاه متفاوت نیاز داشت.

۳. فارغ‌التحصیلان مدرسه آرت دکو همچون هوشنگ کاظمی، با بازگشت به ایران به دنبال نوعی تفکر مدرن در هنر آن زمان می‌گشتند، که آن نظام فکری را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران پیدا نمی‌کردند.

۴. تفاوت هنرهای زیبا با هنرهای تزئینی یکی از مباحث مهم بین هنرمندان در سال‌های دهه سی بود.

در مراسم بزرگداشت هوشنگ کاظمی که سال 1394 در ارسباران و با سخنرانی محسن وزیری‌مقدم، قباد شیوا و محمدرضا اصلانی برگزار گردید؛ گفته شد: دلیل مهاجرت او از ایران، گلایه اجتماعی نبود، بلکه درگذشت دخترش بود که حین بازی والیبال در مدرسه به یک­باره فوت کرده بود و این اتفاق او را بسیار دگرگون کرد و بنابراین ایران را ترک کرد. اما آنقدر او را آزار دادند تا مجبور به کناره­‌گیری از ریاست این دانشکده شد. او با وجود اینکه گرافیک را در غرب آموخته بود اما آثارش ایرانی است و کاملا به­‌روز است، درحالی که 60 سال پیش طراحی شده است. او تنها کارهای گرافیکی نکرد بلکه اندیشه گرافیک را در ایران ساماندهی کرد.
جهت مطالعه بیشتر در این‌­باره می­‌توانید به شماره چهارم مجله پشت­‌بام مراجعه کنید.


بام تاریخ
امیر بستانی

منابع:

صادقی، مهدی،(۱۳۸۷)، پیشگامان گرافیک نوین ایران، نشر رسم

دل‌زنده، سیامک،(۱۳۹۶)، تحولات تصویری هنر ایران، نشر نظر

کشمیرشکن، حمید،(۱۳۹۶)، کنکاشی در هنر معاصر ایران، نشر نظر

شماره چهارم فصلنامه هنرهای دیداری پشت‌بام، پژوهشی درباره هنرکده هنرهای تزئینی

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.