درباره آثار هایده زرینبال
هایده زرینبال سال 1325 در تهران متولد شد. او در سال 1349 دوره لیسانس نقاشی را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه به پایان رساند و در همان سال در هنرستان میرک تبریز مشغول به تدریس شد. او تا سالها بعد به تدریس و پرورش هنرجویان هنرستان هنرهای زیبای تهران، دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، دانشگاه اهواز، هنرستان هنرهای زیبای تهران و تبریز مشغول بود.
نمایشگاهها
زرینبال نخستین نمایشگاه انفرادی آثار خود را در سال 1351 در باشگاه نفت اهواز برگزار کرد و پس دو نمایشگاه انفرادی دیگر در آبادان و اهواز، چهارمین و در واقع نخستین نمایشگاه انفرادی مهم خود را در سال 1356 در خانه آفتاب تهران برپا کرد. در سال 1359 نمایشگاهی از آثار وی در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد. این نمایشگاه از معدود رویدادهایی از این دست در موزه هنرهای معاصر بود و این امر جای تامل دارد. همچنین در سال 1385 نمایشگاهی از آثار هایده زرینبال، شهلا حبیبی و منصوره حسینی در فرهنگسرای نیاوران تهران برگزار شد. او چندین نمایشگاه انفرادی دیگر و بیش از 35 نمایشگاه گروهی داخلی و بین المللی در کارنامه خود دارد که از آن جمله میتوان به نمایشگاه بین المللی بازل در 1357، نخستین بینال هنر آسیایی داکا در 1359، نمایشگاه هنر معاصر ایران در گالری شرقی دانشگاه کلمبیای نیویورک در سال 1371، نمایشگاه هنر معاصر ایران در دوبی در سال 1381 و چندین نمایشگاه گروهی داخلی و خارجی دیگر اشاره کرد.
دورههای پیشین
هایده زرینبال از جمله نقاشانی است که با موج زمانه دانشجویی خود که نقاشی انتزاعی بود، حرکت نکرد. او که بعدها انتزاع خاص خود را پی گرفت، سالها فیگوراتیو کار میکرد و مضمون عمده آثارش در دهههای 40 و 50، نسبت خود با زندگی بود. از خانههای متروک تا گلهای معلق بر پسزمینه آبی و خلوت، همگی جستوجوی نقاش در این رابطه را نشان میدهد. دوره بعدی آثارش به کاوش در نسبت انسان با طبیعت و جامعه گذشت و پس آزمودن شیوهها و تکنیکهای مختلف طراحی و نقاشی به انتزاع خاص خود دست یافت. در هر حال همواره نسبت انسان با هستی دغدغه اصلی وی بوده است. او بر این باور است که آثارش تصویری از مقصود زندگی هستند و همان گونه که زندگی مدام در حال دگرگونی است، آثار او نیز دچار تغییراتی میشوند. (1)
اکنون زرینبال با همان دغدغه، حاصل مطالعات و تجربیات بسیار خود را ارائه میدهد. او که هیچ وقت از مد یا موج زمانه پیروی نکرده، حالا نقاشیهای انتزاعی چشمگیری ارائه میکند که سویههایی از نگاه به موقعیت انسان امروز در آن قابل مشاهده است. او که در دورهای به انتزاع محض گرایش پیدا کرده بود و نقاشیهایی مبتنی بر فرم و فارغ از عواطف انسانی میکشید، در آثار اخیر خود عواطف و حالات انسانی را محور تمرکز خود قرار داده است. گویی همان دغدغه انسان و جامعه، منشا این نگاه اوست.
نمایشگاه اخیر
او که سالها نمایشگاه انفرادی برگزار نکرده بود، اردیبهشت ماه امسال، تعدادی از همین آثار اخیر انتزاعی و چند اثر از دورههای پیشین را با عنوان «تنیدهگی» در گالری سهراب به نمایش درآورد. هیجان و حرکت در عین استحکام فرم، ویژگی اغلب آثار این مجموعه است. زرینبال با ضربهقلمهای پرشور و جسورانه عناصر آشنای طبیعی را شکسته و فرمهایی ساخته و پرداخته که گویی از شوق فریاد میکشند و از سوی دیگر با خطوطی حسابشده و منظم آنها را مهار کرده است. گویی در عین دلبستگی به آشوب، میخواهد این نقشهای رمیده را آرام کند. او با مهارت بسیاری که در بهکارگیری خطوط ظریف دارد، توانسته مسیری برای حرکت لکههای سرکش ترسیم کند.
در اغلب آثار اخیر زرینبال یک نقطه تمرکز اولیه وجود دارد که انگار بنا بوده همه عناصر را گرد خود نگه دارد و صحنه را سامان بخشد، اما به هر دلیلی متلاشی شده و فاجعهای را رقم زده که هنرمند آن را مهار کرده و هراس را با هیجان جایگزین کرده است. در آثار این هنرمند نشانههای آشکار و پنهان بسیاری میتوان یافت که بر عواطف فردی و اتفاقات اجتماعی دلالت دارند. در یکی از این آثار، چند قطره رنگ قرمز بر زمینه سفید ریخته و انگار به سطح عمودی سیاه سمت چپ تابلو نیز لغزیده، در حالی که فرم پرپیچ و تابی در مرکز تصویر لکههای قرمز را در بر گرفته است؛ گویی که این همان خونی است که مسکوب در سوگ سیاوش میگفت در زمین فرو نرفت . . .
این درگیری فرمها و پیچ و تاب خطوط مدور در اغلب آثار اخیر زرینبال به چشم میخورد و میتوان گفت عنصر دیداری اصلی کار اوست. همین است که انگار بر ذهن و جسم انسان امروز دلالت میکند. تخریب و خشونت در آثارش مشهود است، اما نگاه او به مفاهیم و مضامینی از این دست ضمنی و شاید حتی بتوان گفت تا حدی شاعرانه است. هایده زرینبال از آن دست نقاشانی است که ویرانی را میبینند و فاجعه را میشناسند، اما در پی نوری در این تاریکی قلم بر بوم میگذارند. او شور را به جای اندوه مینشاند و معنای سیاهی را به چالش میکشد.
البته باید در نظر داشت که همه آنچه گفته شد، دریافتهای آنی این زمانه است و نقاشی و به ویژه نقاشیهای اخیر هایده زرینبال، با آن لکههای سرکش و خطوط رقصان، بیش از هر مفهومی، برانگیزاننده عواطفی هستند که چندان هم توصیف برنمیتابد و تامل میطلبد.
پینوشت
1 – گفتوگوی پرویز براتی با هايده زرينبال، “وقتی زشتیها به ستارههای پرنور تبدیل میشوند”، روزنامه اعتماد، شماره 5760، يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳.
بام نگر
زروان روحبخشان