درباره نمایشگاه نقاشیهای گلنار طبیبزاده، با عنوان «لفاف»، در گالری 009821
پرترههایی از نمای نزدیک با رنگهایی درخشان و در هم دویده، خطوطی بیانگر که گاه مستقیم به چشمهای مخاطب نگاه میکنند و گاه چشم از او برمیگیرند؛ مجموعهای مشتمل بر بیستودو تابلوی نقاشی پرتره اثر گلنار طبیبزاده که بر دیوارهای گالری 009821 در برابر دیدگان مخاطب قرار گرفته است.
آنگونه که در گزاره هنرمند آمده، این پرترهها «برگرفته از رویدادهای واقعی» هستند، «برای بازیابی حقیقت و در فقدان آن» که حافظه مخاطب را در یادآوری این حقایق به یاری میطلبند.
در نگاه اول رنگهای شفاف و و درخشان این نقاشیها، ممکن است فضایی پر از شور و شعف را تداعی کند، اما با نزدیک شدن به هر پرتره، رنج، درد و استیصالی که در چهرهها پنهان است، خود را عیان میسازد. گویی رنگها و خطوط، چیزی ناگفتنی را در احاطه خود گرفته و بناست آن را برای مخاطب برملا سازد. هنرمند با استفاده از شفافیت جوهر و لایهگذاری رنگی روی هم، اجزای تصاویر و در واقع چهرهها را در هم آمیخته و با خطوط تند و متخلخل بر بیانگری این آثار افزوده است. این امر موجب بیان و برانگیختگی عواطف و احساسات متغیر و متفاوت میشود. از سوی دیگر اعوجاج و دگرگونی اجزای چهره نشان از گرفتاری آن موقعیتی پیچیده دارد.
انگار اینها چهرههای افرادی است که از دل فاجعه یا واقعهای اندوهبار بیرون آمدهاند و آنچه ما با آن مواجهیم، نه خود فاجعه، بلکه رنج مواجهه با آن مصیبت است. اغلب چهرهها با ارجاع به نشانهها و کدهای تصویری انباشته در ناخودآگاه جمعی ما، خاطراتی را فعال میکنند و روایتهای پیچیده شده در لفاف رنگ و فرم را از اعماق به سطح آگاهی فرامیخوانند. اسامی، رویدادها و یادها زنده می شوند و بخشی از تجربه جمعی ما را به خاطر میآورند. هر پرتره قطعهای جدا شده از تصویرهای واقعی است؛ از عکسهای مستندی که در سالهای اخیر ثبت شدهاند.
به تعبیر سوزان سانتاگ، عکاسی با قطعهقطعه کردن جهان مرئی و جدا کردن آن از واقعیت، آن را به امری مهم تبدیل میکند. در اینجا ما با آثاری مواجهیم که هنرمند، با قطعهقطعه کردن و جدا کردن بخشی از عکسها -این قطعات مجزا شده از واقعیت- سویه دیگر آن را در قالب نقاشی بازنمایی میکند تا همانگونه که خود میگوید، در فقدان حقیقت و با همدستی مخاطب، بخشی از حقیقت را بازآفرینی و یادآوری کند.
بام گردی
آزاده مالکی