برای روایت یک آهستگی دگر

46

گفت‌وگوی مهرزاد ارشادی‌فر با کوروش ادیم درباره نمایشگاه اخیر وی در گالری سیس

وارد فضاى سفيد “سيس” كه مى‌شوى با روايت سعيد مزينانى از کوروش ادیم مواجه مى‌شوی كه چگونه پس از دو دهه روايت‌گرى در عكاسى و فاين آرت اينک به دنبال ايده‌هاى خلاقانه در بيان ميان كلمات و هنر جست‌وجوگرى مى‌كند. او در قسمتى از استيتمنت نوشته: «كتاب‌ها و آثارى عمدتا دست‌ساز كه با تنوع تكنيكى و موضوعى مى‌خواهند در برابر نظام پرسرعت تكثيرپذير دنياى ديجيتال حرفشان را به آهستگى به مخاطب منتقل كنند.»
در ميان تجربه‌هاى اديم در ميان نمايشگاه‌هاى داخلى و خارجى كه داشته و تجربه‌اى كه از عكاسى از ميان سال‌هاى گذشته با دست‌سازهاى خاص مواجهى كه به آهستگى از ميان كلمات و ذهن مكاشفه‌گر او گذشته است. با او به همين بهانه و حضورش در گالرى سيس بجنورد به گفت‌وگو نشستيم كه آهسته‌گيش را به آهسته‌گى بشنويم.

آقاى اديم از آهستگى شروع كنيم. آهستگى خود نشان از پيوستگى دارد، اما چرا آهستگى دگر؟ دگر در كنار آهستگى نشان از چيست؟

ببینید در واقع من عنوان نمایشگاه را آهستگی انتخاب کردم؛ نمایشگاهی که در سال ۱۴۰۱ و در گالری 009821 تهران برگزار شد. از آن جایی  که این نمایشگاه تفاوت‌هایی در برخی از آثار با نمایشگاه یاد شده داشت، من عنوان را آهستگی دگر انتخاب کردم و نه آهستگی ۱، آهستگی ۲، آهستگی ۳. آهستگی دگر به این معنا که تعدادی از آثاری که در نمایشگاه بجنورد در گالری سیس ارائه شد، پیش از این در نمایشگاه تهران و در نمایشگاه موزه دیدی در مازندران ارائه نشده بود. در واقع چندان تغییری در سبک و تکنیک‌های آثار ارائه شده، صورت نگرفته بود و آن  طمأنینه و آهستگی که در متن استیتمنت نمایشگاه و البته مطلبی که خودم بر نمایشگاه نوشتم آمده، همچنان در گالری سیس هم متبادر بود.

به نظرشما فاين آرت در ايران چه جايگاهى دارد؟

در واقع خوب است که من قبل از این‌که در مورد جایگاه فاین آرت در ایران بگویم، در مورد خود فاین آرت یک مطلب کوتاهی داشته باشیم. آن این‌که فاین آرت فتوگرافی یا عکاسی هنرهای زیبا در واقع یک روش یا سبک نیست، بلکه چگونگی ارائه اثر و در واقع نوعی رویکرد در فاین آرت است. به نظر توجه به تفکر و اندیشه و به تفکر وا داشتن مخاطب در فاین‌آرت فوتوگرافی خیلی اهمیت دارد و در واقع نوعی نگرش محسوب می شود که فاین آرت نوعی قاعده تالیف شده و در واقع مدون ندارد، بلکه خود می‌آید. این مسیر لابیرنت‌های ذهن عکاس را برای مخاطب آشکار می‌کند و به واقع پیام صریحی به این معنا که لزوما اثر عکاسانه‌ای واجدکیفیت فاین آرت باشد، ندارد. تفسیر و موضوع بر اساس ذهنیت خاصی باید انجام بشود و ذهنیت عکاس را بیشتر نشان می‌دهد، تا موضوع و سوژه را و در واقع فاین‌آرت فتوگرافی هیچ تعهدی به واقعیت محض ندارد. عکاسی فاین آرت قاعده تعریف شده و مدون ندارد، اما به هر حال وجه مشترک عکس‌هایی که در این گروه قرار می‌گیرند معمولاً تجربه‌گرا بودن آنهاست.

عکاسی فاین‌آرت سابقه خیلی بلند بالایی در عکاسی قریب به ۹۰ – ۸۰  ساله ایران ندارد، به واقع حدود ۵۰ – ۶۰ سال است که می‌توانیم که بارقه‌های عکاسی هنرمندانه به واقع با تخفیف این عنوان فاین‌آرت در ایران را ببینیم، ولی می‌توانم بگویم که بعد از دوره‌های مستندنگاری که در تاریخ ایران بوده، بعد از انقلاب و جنگ ایران و عراق فراغتی حاصل شد که هنرمندان به ارائه عکس‌های هنرمندانه یا عکس‌های در واقع فاین آرت هم بپردازند. در ۲۰ سال اخیر به خصوص در نیمه دوم و در واقع دهه اخیر، به خصوص طرح عکاسی فاین‌آرت در ایران جایگاه مهم و در واقع همه‌گیری به خصوص در بین جوانان پیدا کرده جوانانی پیدا کرده که با دستاوردهای جدیدتر دنیا آشنا شدند، حالا طی سفرها یا طی مطالعات و امکاناتی که فضای مجازی، شبکه‌های اجتماعی و به طور کلی فضای اینترنت به آنها داده است.

آيا مى شود در جهان پر از تغيير و سريع امروزى فضاى ارتباطى بين ادبيات و يا به صورت كلى كتاب را با آرت به درستى از طرف هنرمندان تشخيص داد و يا آثارش را ديد؟

من در این امر تعمد داشتم و اتفاقاً در همین جهان پرسرعت در واقع دنبال مخاطبی بودم که به این تامل رسیده و به این سکون و به این آهستگی رسیده و فکر می‌کند که باید ما واقعا تامل داشته باشیم. نظامی شاعر بزرگ می‌گوید: «چون گران دیدمش در آن بازی / کردم آهستگی و دمسازی» و در جای دیگری گفته: «به آهستگی کار عالم برار / که در کارگر می‌ نیاید به کار» بنابراین آهستگی و رفتار آهسته توصیه شده، به خصوص در ادبیات ما و فکر می‌کنم که اتفاقا جهان پرتغییر پرسرعت ما وقتی که با وجدان خودش خلوت می‌کند، به واقع نیاز جدی به تامل و آهستگی را در خودش حس می‌کند. فردوسی هم در شاهنامه جایی می‌خواهد از کسی به خوبی و نیکی یاد بکند، این فراز را می‌آورد و می‌گوید: «کسی نیست مانند او از مهان، به بالا و دیدار و آهستگی، به فرهنگ و رای و به شایستگی» بنابراین آهستگی واژه‌ای است که در تاریخ ادبیات ما هم در واقع به طور معمول از آن به عنوان یک خصلت مثبت و متعالی در انسان یاد می‌شود.

ضمن این‌که تعمد من در پیدایش این پروژه که در واقع کتاب‌های دست‌ساز و چاپ‌های یونیک و غیر قابل تکرار بود، من را وامی‌داشت که در واقع هم در روند تولید و دستی که بر فرایند چاپ می‌برم تا به درازا بکشد، الزامی باشد و هم در واقع بعد از تولید کتاب فردی که با اثر من و با کتاب من به مثابه یک اثر تجسمی مواجه می‌شود، نیاز به تامل داشته باشد. به واقع می‌توانیم بگوییم به طور خلاصه خیلی به مخاطب عام فکر نمی‌کردم، چون سرعت بدیهی شده برای مخاطب عام یا برای توده مردم اولیت من نبود که به این سرعت عبور پدیده‌ها و اتفاقات خیلی وفادار بمانم.

در آثار شما انسان و يا بهتر بگوييم صورت انسان‌ها نقش مهمى دارند، چرا انسان از اين فاصله؟

انسان بی‌تردید اشرف مخلوقات، کامل‌ترین، پیچیده‌ترین و موثرترین مخلوقات است که ما با آن مواجه شدیم و طبیعتا در هر انسانی هم صورت یا چهره مهم‌ترین وجه و ممیزه‌اش است. این چهره می‌تواند دو انسان را در هر شرایطی به طور کامل از هم جدا کند، بنابراین حالات چهره و در واقع منحصر به فرد بودن چهره هر انسان اینجا برای من جذاب بود. هم از نظر اجتماعی و هم از نظر روانکاوی و روانشناسی فکر می‌کردم که صورت انسان را نمایندگی می‌کند؛ کلیت یک انسان را حالا در واقع در هر چهار مجموعه‌ این نمایشگاه، البته به جز کتاب‌ها که باز در کتاب‌ها هم خیلی جاها چهره مدخلیت دارد، شما با چهره انسانی مواجه می‌شوید. جایی در واقع چهره انسانی از میان تاریکی و به سختی تشخیص داده می‌شود؛ در مجموعه سیاه‌ها یا مشکی‌ها یک جایی چهره مخدوش شده مثل مجموعه سوخته‌ها آن ۵ عکس یک جایی این چهره همچون سمبل یک ارتباط مطرح می‌شود، چون ما در روانشناسی می‌دانیم که چهره در نوع ارتباط بین فرد و فردی دیگر یا در اجتماع خیلی موثر است. در آن مجموعه پاکت‌ها نیز من چهره‌ها را باز به مثابه سمبل یک زندگی، یک دوره زندگی یا ادواری از زندگی که در شکل ارتباطی و ارسال نامه مطرح بود، آورده‌ام.

ضمن این‌که بی‌تردید وقتی ما با انسان سر و کار داریم، قسمتی که می‌تواند خیلی کامل‌تر حالت‌ها و اوضاع انسان را بیان کند، چهره انسان است و الا در قواره و در کالبد کلی شاید از یک فاصله‌ای دیگر، ما اصلا بین دو مرد یا بین دو زن در مواقع خاص نتوانیم تمیزی یا تشخیصی داشته باشیم، ولی در صورت و چهره گاهی حتی در دو تا دوقلوی همسان هم ما یک ممیزه‌های خیلی ظریفی می‌بینیم. اساسا جغرافیای صورت برای من یک چیز قابل مطالعه، قابل تامل و به عنوان سمبل عامل انسانی قابل مداقه و ارائه است.

به عنوان آخرین مطلب می‌خواهم بگویم که عکاس هم اگر به عنوان یک هنرمند هنرهای تجسمی بخواهد تلقی شود یا در واقع هنرمند فتوبیس یا عکس‌بنیان، باید حتما به این موضوع دقت کند که به مسائل به شکل جدی باید نگریسته شود، با عبور و اتفاق کسی نمی‌تواند چیزی را ثبت کند که تاثیر ماندگاری داشته باشد و به قاعده باید عکاس مسئله را به شکل پژوهشی و با دقت و جست‌وجو و عمیق ببیند. من سال‌هاست که قائلم به این‌که یک مجموعه عکس می‌تواند عقاید و ذهنیت و حتی خلاقیت یک عکاس یا هنرمند عکس‌بنیان را نشان دهد، بنابراین باید ما به دوره آثار یک هنرمند عکس‌بنیان دقت کنیم تا بتوانیم به وی نزدیک بشویم و نوع و چگونگی و کمیت تاثیرگزاریش و کیفیت کارش را مورد بررسی قرار بدهیم.

فضاى هنرى شهر بجنورد هم از نظر مخاطب هم از نظر شاخص‌هاى هنرى را چگونه ديديد؟ و همچنین فضای هنری سیس را؟

راستش باید بگویم من خیلی مطالعه عمیقی راجع به بجنورد نداشتم. در گذشته هم به بجنورد سفر نکرده بودم، اما در همین سفر و یک جست‌وجویی که کردم و بر اساس آخرین آمار رسمی سرشماری ۱۳۹۵، این شهر در آن سال حدود ۲۳۰ هزار نفر جمعیت داشته که به طور جالبی نسبت جمعیتی بین آقایان و خانم‌ها تقسیم شده؛ تقریبا نیمی آقایان و نیمی خانم‌ها، اما چون حدود ۷۰ درصد جمعیت شهر را سنین بین ۱۵ تا ۶۵ سال تشکیل می‌دهند و به قاعده باید تعداد جوان ها شاید بیشتر هم باشد، من در این دو سه روزی که در بجنورد بودم احساس کردم که خیلی مخاطبان جوان زیاد هستند؛ عموما کمتر از ۵۰ سال بودند. تعداد زیادی حتی دانشجو یا دانش‌آموز بودند، به خصوص در روز افتتاحیه و این مطلب به نظر من جالب و قابل مطالعه برای افراد زیربط است، حالا چه برای هنرمندان و مدرسان و معلمان و چه برای دست‌اندرکاران این می‌تواند مطلب مهمی باشد.

چگونه باید توجه کرد به مخاطبانی که اغلب جوان هستند؟

راستش با چند هنرمند در روز افتتاحیه آشنا شدم؛ آدم‌های به هر حال صاحب ذوق و صاحب نظری بودند. به نظر می‌رسد که گالری سیس یا فضای هنری سیس با همتی که خانم معمری به خرج داده و همراهی برخی از دوستان بجنوردی، کارهای قابل تامل و خوبی انجام داده‌اند و باید هم از سوی علاقه‌مندان بجنوردی حمایت بشود و هم از سوی دیگر اصحاب هنرهای تجسمی رسانه‌هایی که به گونه‌ای با هنرهای تجسمی در ارتباط بوده و بحث و موضوعشان در واقع هنرهای تجسمی است.

بام گفت‌وگو
مهرزاد ارشادی‌فر

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.