درباره یاسوماسا موریمورا
یاسوماسا موریمورا (Yasumasa Morimura)، یازدهم ژوئن 1951 در اوزاکای ژاپنی متولد شد. این عکاس، نقاش و فیلمساز و اجراگر ژاپنی دانشآموخته دانشگاه هنر کیوتو است و اغلب به از آن خودسازی با مضامین فرهنگی و جنسیتی میپردازد. او در سال 1985 اولین سلف پرتره آوانگارد خود را بر اساس پرترهای نمادین از ونگوگ ساخت. از آن زمان، موریمورا تصاویر نمادینی از فرهنگ پاپ، رسانه و تاریخ هنر گرفته و با استفاده از وسایل، لباسها، آرایش و دستکاری دیجیتال، به طرز ماهرانهای خود را به سوژههای قابل تشخیص، اغلب از کانون فرهنگی غرب، تبدیل میکند.
موریمورا آثاری را بر اساس نقاشیهای مهم فریدا کالو، ونسان ونگوگ، پل سزان، یان ورمیر، دیگو ولاسکز و دیگر هنرمندان و همچنین تصاویری برگرفته از مطالب تاریخی، رسانههای جمعی و فرهنگ عامه ساخته است. ابداع مجدد این هنرمند از عکسهای نمادین و شاهکارهای تاریخ هنر، ارتباط بیننده با موضوع را به چالش میکشد. موریمورا از طریق نمایش ستارهها و شخصیتهای زن، مفهوم «نگاه مرد» را زیر و رو میکند. او در هر تصویر، هم اقتدار هویت را به چالش میکشد و هم دامنه سنتی خودنگاری را دگرگون میکند. خودنگارههای یاسوماسا موریمورا که به طور همزمان محترمانه و طنزآمیز هستند، مفاهیم سنتی زیبایی را منحرف کرده و در عین حال قدردانی عمیق وی به تاریخ را نشان میدهند.
موریمورا همواره دست به بازیگوشیهای غریبی میزند و مدام بر نقش خود به عنوان یک سرگرم کننده که میخواهد «هنر سرگرم کننده بسازد» تاکید میکند. البته برخی بر این باورند که همین جمله وی ناشی از بازیگوشی و هوشمندی او در کارش است. کار موریمورا به مسائل ظریفتری نیز میپردازد، مانند رابطه پیچیده ژاپن با فرهنگ غربی. او نمایشگاههای بسیاری در موزه هنرهای معاصر توکیو، موزه هنر یوکوهاما و موزه عکاسی متروپولیتن توکیو داشته است. آثار او همچنین در بسیاری از مجموعهها از جمله موزه هنر آمریکایی ویتنی، موزه هنر مدرن سانفرانسیسکو، موزه گتی لس آنجلس، موزه هنرهای زیبای بوستون و موزه هنرهای معاصر شیکاگو نگهداری میشود.
خود به مثابه دیگری
موریمورا هنرمندی است که به کسی یا چیزی تبدیل میشود. او علاوه بر قرار دادن آزادانه خود در نقاشیهای معروف استادان تاریخ هنر، خود را به افراد یا اشیا نیز تبدیل میکند و گاه همچون سیندی شرمن، جای بازیگرانی مانند مرلین مونرو و آدری هپبورن در بازسازی صحنههایی از فیلمهای هالیوود قرار میگیرد. موریمورا که از بدن و چهره خود برای ورود به نقاشیها و تصاویر غربی از صفحه نقرهای استفاده میکند، به دلیل استفاده از وسایلی که مفاهیم دوگانه را در تصاویر اصلی مختل میکنند، مانند غربی و شرقی، زن و مرد، و معاصر و باستان، شهرت دارد؛ همچون آثاری که نسخهای از جودیت کراناچ است و مردی را با گره بالا و زنی را با لباس ژاپنی از دوره ادو به تصویر میکشد و نیز تصویری از بریژیت باردو که یک موتور هارلی دیویدسون را در مقابل برج تسوتنکاکو اوزاکا میچرخاند.
تحصیلات و تاثیرات
موریمورا در حین تحصیل در دانشگاه هنرهای شهر کیوتو، عمیقاً تحت تاثیر کلاسی قرار گرفت که با ارنست ساتوو داشت، عکاس و خبرنگاری که به خاطر عکسهایش در مجله لایف (Life) و سایر نشریات شناخته میشود. ساتو علاوه بر آموزش عکاسی، به شاگردانش در مورد زیباییشناسی مدرن غربی و آثار عکاسانی چون هانری کارتیه برسون آموزش میداد.
پس از فارغ التحصیلی، موریمورا برای مدت طولانی به عنوان دستیار ساتو کار کرد. سپس مجموعهای از عکسهای طبیعت بیجان به نام “قایق سیاه روی میز”ساخت که همگی در داخل خانه گرفته شدهاند. او با استفاده از وسایل دستساز و مبلمان و ظروف خودش، بر اشیای روی میز و اتاق تمرکز کرد. ساختار و ترکیب پایدار این آثار، عکسها و نقاشیهای مدرنی را که او در کلاس ساتو مطالعه بود، منعکس میکند. این مجموعه همچنین حاوی چند نمونه از اولین خودنگارههای وی بود.
در سال 1985، موریمورا در یک نمایش سه نفره با تومواکی ایشیهارا و هیروشی کیمورا به نام لبخند با اراده رادیکال که در گالری 16 در کیوتو برگزار شد، شرکت کرد. این نمایشگاه اثری از موریمورا که از آن خودسازی خودنگاره مشهور ونگوگ پس از بریدن گوشش بود، به چشم میخورد. در آن زمان، اکثر آثار موریمورا مفهومی و انتزاعی بودند، بنابراین ماهیت غیرعادی این قطعه مورد توجه قرار گرفت. موریمورا در حالی که تعدادی نمایشگاه با دوستانش از دانشگاه هنر کیوتو سیتی ترتیب میداد، تلاش کرد تا با مد و هنر و فرهنگ دهه 1980 همگام شود. او میگوید: «با تلاش برای تغییر مدل مو، لباس و حساسیت زیبایی شناختی خود متناسب با استایل زمان، در دهه 80، من خودم را به آن دوران عادت دادم، اما در نهایت، من واقعاً فقط یک مفتخور بودم. تلاشهای گذشتهام بینتیجه بود و با وجود اینکه امواج دهه ۸۰ من را به اطراف پرتاب میکرد، به نظر نمیرسید که هرگز بتوانم خودم موجی ایجاد کنم. وقتی متوجه این موضوع شدم، به تدریج شروع به نفسگیری کردم چون احساس کردم دیگر نمیتوانم جلو بروم.» این تجربه موریمورا الهامبخش وی بود تا به ایدههای خود در نسبت با تاریخ بازگردد.
دختر تاریخ هنر
خودنگاره ونگوگ آغاز مجموعه “دختر تاریخ هنر” موریمورا بود که به شاهکارهای نقاشی غربی میپرداخت. در سال 1998، موریمورا برای نمایش آثارش در بخش باز یا جنبی (Aperto) بینال ونیز دعوت شد. آثار وی با تحسین بین المللی مواجه شد و حضور متوالی او در نمایشگاههای خارجی را در پی داشت. در آن دوره، موریمورا اغلب با سیندی شرمن مقایسه میشد که انواع مختلفی از زنان را در مجموعههای عکاسی از جمله “بدون عنوانهای ثابت” (Untitled Stills) به تصویر میکشید که بر صحنههایی از فیلمها متمرکز بود. موریمورا و شرمن هر دو در حال تبدیل شدن به هنرمندان مشهور در زمینه از آن خودسازی بودند، اما موریمورا از فیزیک ژاپنی خود برای نفوذ به صحنههای نقاشیهای مشهور غربی استفاده میکرد.
در زیر این حرکت هوشمندانه و طنزآمیز، اعترافات هنرمندی وجود دارد که بین هنر شرقی و غربی گرفتار آمده است. موریمورا زمانی که در دانشگاه بود، عمدتاً هنر غربی را مطالعه میکرد و با نگاهی به تحصیلات خود، متوجه شد که دانش و تکنیک او بخشی از سنت غربی است. از زمانی که کودک بود، مشهورترین هنرمندان افرادی مانند ونگوگ و پیکاسو بودند. در نتیجه طبیعی بود که او با هنر از منظر تاریخ غرب برخورد کند، اما او گفته است که حساسیتی را که در این شرایط شکل گرفته، نه سالم و نه متعادل نمیداند.
هنر من، داستان من، تاریخ هنر من
“خودنگارههای یاسوماسا موریمورا: هنر من، داستان من، تاریخ هنر من”، عنوان نمایشگاهی است که در سال 2016 در موزه ملی هنر اوزاکا برگزار شد و شامل آثار قدیمی و جدید وی بود؛ از جمله مجموعهای جامع که به هنر غربی و ژاپنی میپردازد؛ همچنین نمایش یک فیلم که شامل ادای احترام موریمورا به هنرمندان مختلف از رنسانس تا دوران معاصر بود. موریمورا تعدادی از آثار نقاشان مدرن ژاپنی مانند شیگرو آئوکی، تتسوگورو یوروزو و شونسوکه ماتسوموتو را مورد بازسازی مجدد قرار داد. مانند موریمورا، این هنرمندان پیشگام در طول زندگی خود در هنگام رویارویی با هنر غربی به جستوجوی اشکال منحصر به فرد بیان خود پرداختند.
موریمورا در کنار عکاسی و اجرا، ویدیوهایی با مضامین مرتبط ساخته است. اولین کار ویدیویی او، “ستاره دنبالهدار” (Cometman) که در سال 1990 ساخته شد، به نوعی مستندنگاری اجرایی است که در آن موریمورا پس از تراشیدن یک ستاره روی موهایش (به شیوه مارسل دوشان در پرتره معروف من ری)، در شهر کیوتو قدم زد. او چند ویدیوی دیگر به همین شیوه از اجراهای خود ساخت. او همچنین چند فیلم بلند را نیز کارگردانی کرده است. در اغلب اجراها و ویدیوهایش نیز همان دغدغه دوگانه شرق و غرب و مرد و زن مشهود است.
بام عکاسی
بهار وفایی زروان روحبخشان