درباره نمایشگاه مهسا کریمیزاده با عنوان «پیشبینی گریز» در بنیاد لاجوردی
نمایش اثر در بدو ورود، با دعوت به رعایت سکوت آغاز میشود و سازهای معلق، با شبکهای از خطوط رونده مهاجم، به جای اینکه مخاطب را در مقابل اثر هنری قرار دهد، او را به درون خود فرامیخواند و هضم میکند. انگار رشتههای در هم تنیده، همچون صاعقهای از سقف و دیوار سالن فرود آمده و در کسری از ثانیه منجمد شده باشند. خطوط معلق و پیشرونده تکثیر میشوند، پیچ و تاب میخورند و در نقطههایی به جوشگاهها میرسند؛ نقطه اتصالات و انشعاباتی دیگر.
اثر هنری، مخاطب را به چالشی فرامیخواند؛ پیش رفتن به درون حجم بیشکل، کشف و شهود و باز کردن مسیری در پیچ و خم خطوط فلزی که همچون مازی او را در بر گرفته است. گاهی در عبور از میان مفتولها، صدایی حاصل میشود و ما را با خطر برخورد با اثر هنری، آنچه که به طور معمول موزهها و نمایشگاهها مخاطب را از آن بر حذر میدارند، مواجه میکند. تداوم این رشتهها و پیوستار در سایه منعکس شده بر دیوارها ادامه یافته و بخشی از اثر هنری شده است.
مهسا کریمیزاده در آخرین نمایشگاهش با عنوان “پیشبینی گریز” در بنیاد لاجوردی، مخاطب را به درکی فلسفی از “ریزوم” دعوت میکند. مفهومی که توسط ژیل دلوز، متفکر پساساختارگرای فرانسوی، از زیستشناسی وارد فلسفه شده است. این دیدگاه که در تقابل با دوگانه افلاطونی قرار میگیرد، منطق سلسله مراتبی حاکم بر جهان تفکر را مورد انتقاد قرار داده و نظام ارزشی مبتنی بر شر و خیر را به پرسش میگیرد. دیدگاهی که به تعبیر هنرمند، با ایده مرکزی “ما” به نقش تاریخی، فراگیر و سرنوشتساز نیروهای اجتماعی تاکید میکند.
او در ریزومها بر مفاهیم اجتماعی تمرکز دارد و آشکارا به تحولات جامعه ما پرداخته است. چیدمان عظیم “ما” اما صورتی گسترده از ریزومها و شبکهای فشرده و در هم تنیده از همه ارتباطات و اتصالات است که در ظاهری ساده مفهوم پیچیدگی زیست اجتماعی امروز در سایه مناسبات اجتکماعی و سیاسی را پیش میکشد.
بام گردی
آزاده مالکی