درباره طراحیهای گرهارد ریشتر
گرهارد ریشتر (Gerhard Richter) پس از اعلام بازنشستگی خود از نقاشی، در سال 2017، کار خود را بر طراحی متمرکز کرده است. اما انتظار نسخهای از نقاشیهای روی کاغذ را نداشته باشید. او در مجموعه با بهکارگیری روشهای بداهه طراحی محض، به بیانی مستقل از اصول شناختهشده بازنمایی واقعگرا دست پیدا کرده و گویی لحظاتی از کنش و التهابات درونی ذهن خود را طراحی کرده است؛ تصاویری از لحظاتی نامفهوم و گنگ که در راستای تداعی تداوم حرکت از مقابل دیدگان ما میگذرد.
گرهارد ریشتر که اغلب این آثار را که در واقع سه مجموعه را شکل میدهند، در فاصله یکی دو سال قبل و بعد از 2020 طراحی کرده، آنها را پاسخی به این شعار خود میداند که: «بنیادیترین و سختترین کار این است که چیزی خوب بسازید!» او با توجه به این امر و بدون دغدغه خوب یا بد بودن کار این مجموعه طراحیها را پیش برده و نفس بداهگی طراحی را محور کار خود قرار داده است. چنین است که از ساختار هندسی و زاویه دید مشخص به انتزاعی خیال انگیز میرسد. همچون مسافری که مدتی مسیر نقشه را دنبال کرده و از جایی دیگر پا نهادن در بیراهه را بر راه ترجیح داده است.
ویژگیهای تصویری این طرحها
در نگاهی گذرا به تصاویر، شاهد مناظری محو و تقریبا همسان با نقاشیهای فیگوراتیو و محو پیشین وی هستیم. طراحیها متشکل از خطوط نامنظم تکرار شوندهای هستند که گاهی بر هم منطبق شده و منجر به تشکیل سطحی با کنتراست بالا شدهاند. این سطوح و اشکال در تضاد با پس زمینهای هستند که به واسطه دست محو شده است. خطوط اصلی طراحیهای ریشتر که نشاندهنده عناصری از طبیعت هستند.
جنس خطوط به گونهای است که انگار مداد خارج از اراده دست شروع به طراحی کرده و یا ابزاری مکانیکی، مدادی را بیهدف روی کاغذ کشیده باشد. ضخامت خطوط، اغلب یکسان است و در جاهایی با کمی فشار ضخیمتر شده است. ریشتر همچنین با قرار دادن کاغذ بر سطوح مختلف، نقشی از بافت آن سطوح را بر طرح خود منتقل کرده است. برخی بافتهای ایجاد شده مناظر را تداعی میکنند و خطوط همچون نیزاری در جایجای تصاویر پراکنده شدهاند. برخی سطوح اصلا غلظت رنگی ندارند و به پاساژهایی از خاکستری متمایل به سفید رسیدهاند. در عین حال ارتباط بین سطوح با دو دسته از خطوط مثبت مدادی و خطوط منفی به وسیله پاککن، برقرار گردیده است.
مجموعه دیگری از این آثار که به نقشههای جغرافی شباهت دارند، بیشتر از دیگر طراحیها از رنگ بهره بردهاند و در عین حال ساختار هندسی عیانتری دارند. تصاویر فارغ از هرگونه ثبات و پایداری، حاکی کنش ذهنی هنرمندی است که طراحیهای خود را به مثابه ویرانههایی تجسم میکند که در فاصله تبدیل شدن به اثری دیگر ماندهاند.
طراحی و نقاشی در نگاه ریشتر
از سال 1964، طراحی در کنار نقاشی، بخشی از تولیدات گرهارد ریشتر بوده است. این دو هنر برای وی با ویژگیهای خاصی متمایز میشوند و کارکردهای مختلفی دارند. خود ریشتر همیشه از طراحی به عنوان یک ژانر هنری انتقاد میکرد. همانطور که او از تکنیکهای چاپ سنتی مانند حکاکی و لیتوگرافی نیز اجتناب میکند، طراحی کلاسیک را نیز تحت تاثیر ایدههای مربوط به طرز کار و زیباییشناسی سنتی میبیند. ریشتر بر این باور بود که طراحی به مراتب بیش از نقاشی میتواند بداهه، آنی و ساده باشد، البته رسیدن به این سادگی را دشوار میدانست.
او در طراحیهای خود و سایر آثار روی کاغذ، همواره تلاش کرده تا زیباییشناسی سنتی رسانه را زیر و رو کند. برای مثال، برای اولین آبرنگهایش، در سالهای 1977 و 1978، از کاغذ نوشتاری نازک و خطدار استفاده کرد که تابخوردگی آشکاری در پایان کار داشت – نتیجهای که با معیارهای آکادمیک به شدت سهلانگارانه تلقی میشد. امروزه بسیاری طراحی را رسانهای مستقل از نقاشی میدانند، اما زمانی که افرادی چون گرهارد ریشتر چنین رویکردی را برای اولین بار اتخاذ کردند، این امر چندان پذیرفته نبود. البته که او و دیگر هنرمندان همفکر وی به انتقادهای آکادمیک اهمیتی ندادند و جریانی را پی گرفتند که بخشی از هنر معاصر را رقم زده است.
بام طراحی
انیس تبرایی