پا نهادن در نقاشی

98

درباره کازوئو شیراگا

به نظر می‌رسد کلمه‌ای را فراموش کرده و ابزارهای عادی و سنتی نیز به او کمک نکرده‌اند تا به یاد بیاورد و شاید مجبور شد به سراغ نقاشی نمایشی برود تا با بدن خود برای مخاطبانش به شیوه‌ای نو اجرا کند و سخن بگوید. بدنش را به مثابه ابزار روی بوم‌های خود آویزان می‌کرد و با حرکت به جلو و عقب می‌چرخید و پاهایش را حرکت می‌داد تا شاید آن بافت‌ها با ضخامت خیلی زیاد بیانگر اتفاقی باشند که می‌خواهد.

از نیهونگا تا اجرا

کازوئو شیراگا (Kazuo Shiraga) دوازدهم آگوست سال ۱۹۲۴ در آماگاساکی ژاپن متولد شد و در دانشگاه هنر کیوتو تحصیل کرد. او ابتدا نقاشی نیهونگا (Nihonga) را در زادگاهش مطالعه کرد و بعد از سرخورده شدن در نقاشی سنتی ژاپن، کار با رنگ‌های روغنی را آغاز کرد. او آثار مهمی مانند «گل چالش برانگیز» (Challenging Mud) را در سال 1955 اجرا کرد که در آن تمام بدن خود را برای مخلوط کردن آب و خاک رس و سیمان تا سر حد از پا افتادگی به کار گرفت. این اجرا کاری چیزی بین کشتی گرفتن با گل و دست و پا زدن در آن بود.

شیراگا در این اثر ایده، انرژی و حرکت نقاشی‌های کنشی (Action painting) پابرهنه‌اش را پرورش داد؛ آثاری که به «نقاشی‌های پایی» یا «نقاشی‌‌های اجرایی» (Performative Paintings) معروف شد. او از این طریق مفهوم نقاشی رادیکال را گسترش داد. در زمانی که هنر اجرا (Performance Art) تازه داشت مورد قبول واقع می‌شد، شیراگا نسبتی میان نقاشی و پرفورمنس برقرار کرد. (1)

نقاشی ــ پرفورمنس

در سال 1956، او “نقاشی‌ اجراها”ی نمادین خود را آغاز کرد و برای ساختن نقاشی‌هایش رنگ روغن را از سطلی روی کاغذ یا بوم بزرگی که روی زمین قرار داشت می‌ریخت، روی آن آویزان می‌شد، تاب می‌خورد و با حرکت پاهایش فرم‌های انتزاعی پویایی ایجاد می‌کرد. او این کار را راه حلی منطقی برای دسترسی راحت به وسط کارهای بزرگ می‌دانست و به گفته خودش، برای رسیدن به این مرکز غیرقابل دسترس، به این نتیجه رسید که باید «داخل بوم شود». شیراگا می‌خواست نقاشی را که زبان هنرمند است، از پیوندها و قراردادهای آکادمیک و سنتی برهاند. او این کاوش در رابطه بدن و مواد را در طول زندگی حرفه‌ای‌ خود ادامه داد و بیشتر به خاطر نقاشی‌هایی با پا در مقیاس بزرگ، که تا هشتاد سالگی ساخت، شناخته شده است.

مضامین

نقاشی‌های پایی شیراگا مضامین تاریخ ژاپن، اساطیر چینی و بودیسم را نیز در بر می‌گیرد و در عین حال حرکات سریع و بی‌پروای هنرمند موجب ارتباطی پویا و در لحظه با این رسانه هنری می‌شود؛ چیزی که برای وی همواره در اولویت بود. انرژی، قدرت، ریسک، بداهه‌ پردازی، کنش و واکنش و اتفاق ویژگی‌های اساسی آثار شیراگا هستند. مطالعات، تمرین‌ها و کارهای شیراگا در راستای ترکیب امر ذهنی با جسم بود.

محور کار کازوئو شیراگا مفهوم شیشیتسو (Shishitsu) است. این اصطلاح در درجه اول به معنای «ویژگی‌ها و توانایی‌های ذاتی» هر پدیده است. در یک زمینه فلسفی، این اصطلاح به یک جوهر روانی-جسمانی در خود ما اشاره دارد که ما را تعریف می‌کند و در طول زمان به هر کدام از ما به عنوان انسان‌های منفرد شکل می‌دهد.

برای شیراگا، ساختن هنر راهی برای ارتباط کامل با شیشیتسوی خود و ایجاد طنین آن از طریق رنگ بود. او در راستای انتقال جوهر انرژی انسان به ماده و احساس یکی شدن با بوم خالی، شیوه خاص خود از نقاشی کنشی را ابداع کرد. شیراگا با کنار گذاشتن رادیکال قلم مو و شروع به نقاشی با پاهای خود، ترکیب و هوشیاری را از کار خود حذف کرد. به عنوان یک اجرا، هنرمند خود را از طناب آویزان کرد و از بدن خود به عنوان ابزار استفاده کرد و رنگ را با پاهایش بر روی بوم مالید.

زیرو و گوتای

در سال 1952 شیراگا به همراه سابورو موراکامی (Saburo Murakami) و آکیرا کانایاما (Akira Kanayama) «گروه صفر» (Zero-kai) را ایجاد کردند و سه سال بعد آن را رها کرده و به انجمن هنر گوتای (Gutai Art Association) پیوستند که یک گروه هنر مفهومی آوانگارد بود و در سال 1954، توسط جیرو یوشیهارا (Jiro Yoshihara) تشکیل شده بود.

شیراگا و دیگر اعضای گروه شعاری در نظر داشتند؛ «پیشبرد اثباتی عینی برای آزادی روح ما». آن‌ها این پتانسیل بیان هنری جدید را با رویکردی آزادانه که با نقاشی و پیکرسازی سنتی بیگانه بود، پیش بردند.

گوتای از ژاپنی بیرون آمد که در اثر بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، شکست در جنگ جهانی دوم و اشغال ژاپن توسط آمریکا از هم پاشیده شده بود. ژاپن پس از جنگ با بحران هویت روبه‌رو بود – مبارزه‌ای بین سنت و مدرنیته که در هنر گوتای انعکاس پیدا کرد. هنرمندان این انجمن در دورانی بحرانی و غیرقابل تصور، هم به دنبال امر نو بودند و هم خود پدیده‌ای تازه و ناشناخته به شمار می‌آمدند. هدف گوتای ایجاد زمینه‌ای برای رابطه متقابل کنش و زندگی روزمره و تولید آثار هنری پویا بود.

اولین اثر شیراگا به عنوان عضوی از گوتای، همان گل چالش برانگیز بود که در نمایشگاه تجربی فضای باز پارک آشیا، در ژوئیه 1955 اجرا شد. او جکسون پولاک و اکسپرسیونیسم انتزاعی را می‌شناخت، اما به دنبال چیزی فراتر از آن چیزی بود و تا جایی پیش رفت که تکنیک‌های نوآورانه‌اش الهام‌بخش هنرمندان اروپایی و آمریکایی شد. هنرمندانی همچون ایو کلین و ژرژ ماتیو از وی الهام گرفتند و بسیاری او را از هنرمندان زمینه‌ساز و موثر بر آرته پوورا‌ (Arte Poveraفلوکسوس (Fluxus) و هنر مفهومی (Conceptual art) می‌دانند.

موزه‌ها

امروزه نقاشی‌های شیراگا در مجموعه‌های دائمی موزه ملی هنر مدرن و موزه هنر معاصر هارا در توکیو، موزه هنر شهر هیروشیما، موزه هنر دالاس، مرکز هنری واکر در مینیاپولیس و مرکز پمپیدو در پاریس نگهداری می‌شود. شیراگا در زمان حیاتش در ژاپن بسیار مشهور و جنجالی و در اروپا هم شناخته شده بود، اما پس از مرگش، اصالت مفهومی و قدرت بصری این «نقاشی‌های پایی» توسط منتقدان، کیوریتورها و مجموعه‌داران آمریکایی شناخته و مورد توجه واقع شد.

نام بودایی سودو

برخی کازوئو شیراگا را نماینده اکسپرسیونیسم انتراعی ژاپنی می‌دانند، اما اغلب منتقدان بر این باورند که او بسیار فراتر از این گام برداشته و مرزهای نقاشی را جا‌به‌جا کرده است. در هر حال او نقطه خاصی از هنر معاصر را نشان داد؛ جایی که حرکت تنها راه‌حل برای رهایی ذهن است، چه در کنش‌ها و چه در نمایش‌هایی با تاثیرات از منظره، طبیعت و احساسات. او که از سال 1971 تا 1974 به جمع راهب‌های بودایی صومعه انریاکو‌جی در کوه هیئی پیوست، از همان زمان تا پایان عمر با نام بودایی «سودو» نقاشی کرد. شیراگا هشتم آوریل 2008 در آماگاساکی ژاپن درگذشت.

پی‌نوشت:

1- بین سال‌های 1900 تا 2000 میلادی، هنر «اجرا» ( Performance Art) از یک تمرین حاشیه‌ای به یک هنر جهانی تبدیل شد که تاریخ آن را به دو دوره تقسیم کرده‌اند؛ نیمه اول قرن بیستم، زمانی که شیوه‌های نمایشی توسط آوانگاردها که به طور رسمی به عنوان هنر مقبول و طبقه‌بندی نشد و دوره پس از جنگ‌، زمانی که در نهایت به عنوان هنر طبقه‌بندی شدند. این فعالیت‌ها پیش از گسترده شدن در سراسر جهان پس از سال 1950، عمدتاً به اروپا و آمریکا محدود بودند.

بام نقاشی
شه‌گل صفرزاده

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.