درباره آثار نرگس سلیمانزاده
هرچند بخش مهمی از ایدهپردازی در روند تولید اثر هنری منوط به درک و دریافت هنرمند از مولفههای بیرونی است، اما آنچه که در نهایت به عنوان اثر هنری در پیش دیدگان بیننده ظاهر میشود، تصویر پالایش یافته به واسطه ذهنیت درونی هنرمند است. هنرمند در مسیر کشف و شهودی درونی، چه با آگاهی یا حتا ناخودآگاه از این فرایند، در پی دستیابی به بیانمندی (بیان شخصی) در تولید اثر هنری است. نرگس سلیمانزاده با در پیش گرفتن چنین مسیری و با اولویتبندی آن در تعیین زاویه نگاه خود، در نقاشی پیش رفته است. او در مواجه با وجوه مختلفی از روزمرگی و تعمیم دادن آن به درونیاتش روایتهای متفاوتی را بر بوم پیادهسازی میکند. با این شکل از شخصیسازی مفاهیم روزمره، یافتن عناصر و مضامین مشترک زمینهای را برای بیننده فراهم میکند تا این روایتهای درونی و عموما زنانه هنرمند را کشف و درک کند.
عناصر فیگوراتیو
در آثار نرگس سلیمانزاده شاهد حضور عناصر فیگوراتیو هستیم. پیکرهایی که گویی از یک سرخوشی پایان ناپذیر مسرور هستند. این سرمستی جدا از فرم پیکرههای انسانی در رفتار الهههای باستانی حاضر در قابهای وی نیز دیده میشود. در این حین شاهد رفتار متقابلی از دو معنای متفاوت هستیم؛ وجه مشترکی در رفتاری که انسانی خوانده میشود و تعمیمپذیری آن به خدایان باستانی. شاخصه دیگر آثار سلیمانزاده، حضور عناصر به ظاهر نامرتبط است که اغلب از طبیعت و زندگی روزمره گرفته شده و گویی به صورت تصادفی به فضای کار او راه پیدا کردهاند؛ حیوانات، گیاهان، میوهها و بخشهایی از اندام. این در حالی است که حضور خطوط اکسپرسیو در کنار خطوط و سطوح هندسی ترکیببندی نهایی اغلب نقاشیهای وی را میسازد. در واقع ترکیببندیهای متخلخل، پرسپکتیو شکسته، تنوع رنگ و تاشهای بلند و قوی ویژگیهای بصری عمده آثار اوست.
شادمانی و تشویش
او در دورهای از آثار خود عناصری چارخانه شده و به اصطلاح پیکسلی شده را وارد نقاشیهایش کرد که یادآور بازیهای کامپیوتری هستند. همچنین با کنار هم قرار دادن عناصر نامرتبط در موقعیتهای متفاوت، فضای تخیلی خاصی به وجود میآورد که در نگاه نخست سرشار از رنگ و شادمانی است در نهایت تشویش غریبی را به بیننده تحمیل میکند. در نتیجه چنین رفتاری میتوان به این نتیجه رسید که هنرمند ذهنیتی سوررئالیستی دارد اما این آثار نه با متر و معیارهای سوررئالیستی تولید شدهاند، نه قرار است ذهنیت بیننده را به آن سمت هدایت کند. گویی حضور آشفته همه چیز هم تاکیدی بر آن سرخوشی پایانناپذیر است و هم حکایت از آشوب جهان ما دارد. انگار هرآنچه که در جهان ذهنی هنرمند حضور داشته، فعال یا منزوی در پستوی ناخودآگاهش، به همراه عناصر پیش پا افتاده و گاه نمادین و اسطورهای روی بوم آمده است. هرچند در ارایه صورت کلی نقاشی خبری از عناصر دکوراتیو نیست، اما نقاشیهای نرگس سلیمانزاده خبر از جهان فانتزی زنانه او میدهد. آنچه او بر بوم تصویر میکند، جهانی همچون آلیس در سرزمین عجایب را میسازد؛ مشخصا حضور قدرتمند خرگوش در کنار خرسندی و مسروری پیکرهای انسانی و الهههای باستانی.
کارنامه
نرگس سایمانزاده متولد 1362 و دانشآموخته کارشناسی گرافیک و مدیریت فرهنگی و هنری است. او پنج نمایشگاه انفرادی در تهران و دوبی داشته، در بیش از چهل نمایشگاه گروهی در ایران، یونان، اتریش، انگلیس، آمریکا، فرانسه، ایتالیا، کانادا و امارات شرکت داشته است. او همچنین جوایز بین المللی متعددی در کارنامه خود دارد که از آن جمله میتوان به جایزه نخست سومین دوره ان بی اف (NBF) امارات، در سال گذشته اشاره کرد.
بام نگر
محمد شمس