نگاهی به نمایشگاه نقاشی یاسمن رسولی با عنوان «پرنده رفت» در گالری سیحون
فرایند خلق هنر، از شکلگیری ایده تا ساخت اثر، همواره محل تفکر و تحلیل متفکران بوده است. نسبت نقاش با تجربه زیسته و شخصی خود چیست و این امر حسی ذهنی چگونه در اثر هنری بروز و ظهور مییابد تا در قالب فرم و رنگ، تبدیل به پدیدار دیداری شود؟
نمایشگاه اخیر یاسمن رسولی بازتاب تجربه درونی و شخصی اوست و همانگونه که از عنوانش هم پیداست، به مفهوم فقدان میپردازد و به «مرز میان غیبت و حضور»[1]ی که بعد از تجربه «از دست دادنی عمیق»[2] اتفاق میافتد. آثاری با تکنیک رنگروغن و چاپ بر بوم، که تکهپارههایی از تصویر مرد جوانی در آنها مکرر میشود. یاسمن رسولی، قاب دایره را برای عمده آثارش برگزیده؛ فرمی نامتعارف که سعی دارد در خدمت محتوای رویاگون و ماخولیایی اثر قرار گیرد. تصویر تکرارشونده، مردی است با چشمانی بسته و دستانی رها که گویی در خلا شناور شده؛ در اثری دیگر فیگوری محو و وانهاده در پارچهای سفید که در میانه قاب دایره معلق است. در این میان، دو قاب در قالب مربع نیز به چشم میخورد؛ چهره مردی با گیسوان و محاسنی بلند که شکل قرارگیری سر و چشمهای بسته او، یادآور شمایل مسیح است.
فضای غالب بر آثار یاسمن رسولی حال و هوایی سوررئالیستی دارد. در عمده این آثار، پسزمینه و بستر نقاشیها، ترکیبی است از بافتی خشن و تیره و رنگهای آبرنگی و درهمرونده که به کنتراست فرمی و مفهومی آثار دامن میزند. نحوه پرداخت بافت و رنگ، به ویژه در لایههایی که روی پیکرها و چهرهها را گرفته وجهی کهنه به آثار بخشیده؛ گویی که این تابلوها از زیر خروارها خاک بیرون کشیده شده و در برابر ما قرار گرفتهاند. از سوی دیگر فرمهای در هم پیچیده و گره خورده دستها و پیکرها یادآور پیچیدگی احساس بازماندگان در فقدان عزیزان است؛ حسی میان خشم و اندوه بیپایان.
.
پینوشت:
1 و 2 – برگرفته از استیتمنت هنرمند
بام گردی
آزاده مالکی