درباره نمایشگاه گروهی «بازتاب» در گالری شمیس
کیوریتور: جهانبخش امیربیگی
هنرمندان: جهانبخش امیربیگی، زهرا حبیبی، نازلی عباسپور، پریسیما بهرامی و علی خاتمساز
به همراه ویدیو و پرفورمنس «لوززالللو…»
طراح حرکت: مصطفی شبخوان
اجراگران: حسین حدادیراد، کیمیا شلحشوری
کاگردان ویدیو: مانی ثابتایمان
زیست اجتماعی با وجود هر موجود جانداری تعریف میشود. مشخصا در مورد مطالعات انسان که در ذات خود موجود اجتماعی خطاب شده، زیست اجتماعی در بر گیرنده بسیاری از کنشها و فعالیتهایی است که در سلسله رفتارهای انسانشناسانه قابل مطالعه و بررسی هستند. در دستهبندیهای اجتماعی و بنا بر رفتار جمعی، هنرمندان گروه مشخصی از این نوع هستند که با تولید اثر هنری و کنش هنرمندانه به رویکردها و تحولات اجتماعی پاسخ میدهند. تولید اثر هنری بر پایه زیست اجتماعی هنرمند در اکثر مواقع از بنیادیترین دغدغهها و مسالهها در ایدهپردازی و شکلگیری یک اثر یا یک نمایشگاه هنری بوده است. زمانی که هنرمند در درونیترین رفتار فردی خویش، خود را جدا از جامعه نمیبیند و این رفتار درونی را به مثابه اثر هنری در یک رفتار جمعی به نمایش عموم میگذارد. مخاطب را در این رفتار شریک و از او رفتار متقابلی را طلب میکند. در این حین نکته قابل تامل، برخورد از زاویه نگاه شخصی هنرمند با مساله است، چرا که او با توجه به تجربه زیسته خود به بیان و زبان شخصی دست پیدا کرده و با همین رویکرد دست به تولید اثر هنری میزند. موردی که شاید در عین افزایش پیچیدگی در درک و فهم اثر هنری، ما را با زاویه نگاه جدیدی از موضوع آشنا کند.
در این نمایشگاه، «بازتاب» فارغ از قرار گرفتن به عنوان نامی برای این فعالیت گروهی هنری، در معنای عام خود پیامد، عکسالعمل، واکنش و پاسخ غیر ارادی نسبت به وضعیت، وقایع یا مفاهیم است. کشف ارتباط معنایی بین کلمه بازتاب و عنوان این نمایشگاه از آنجایی نشات میگیرد که هنرمندان در پی دستیابی به یک فهم و درک مشخص از تحولات اجتماعی، با همین دغدغه در تلاش برای ارایه تصوری از واقعیت زیسته خود هستند. نمایشگاه شامل آثار چیدمان، ویدیو، عکس ساخته شده توسط هوش مصنوعی، نقاشی و کلاژ و پرفورمنس است. هر یک از هنرمندان در راستای طرح مساله مشترک با ایدهپردازی مشخص رسانهای را به کار گرفته و با مخرج مشترک «بازتاب» و در نظر گرفتن تعریف و مفهوم مشخص معنایی که دربرگیرنده واکنشی در برابر تحولات و اتفاقات اجتماعی است، دست به تولید اثر هنری زدهاند.
آنچه روبهروی مخاطب نمایشگاه قرار میگیرد، مخرج مشترکی است از پاسخ غیر ارادی هنرمند در زیست اجتماعی خود. شاید بهترین تعریف از کلمه بازتاب همین «پاسخ غیر ارادی» باشد. در سطح اول پاسخ غیر ارادی را میتوان کنش هنرمندانه دانست که در ذات و وظیفه اصلی هر شخصی که خود را هنرمند میداند، وجود دارد و در سطح دوم این پاسخ غیر ارادی واکنشی نه چندان امیدوارانه از سمت هنرمند در برابر موقعیتهای گوناگون اجتماعی است. نه چندان امیدوارانه از آن جهت که در اکثر تحولات اجتماعی و در کل، در تعریف ساختارهای اجتماعی نمیتوان ضرورتی برای هنر یافت. به شکل مشخص در جامعه چندپاره و تکهتکه شده ایرانی، چندان وجه مشترکی برای هنرمند وجود ندارد تا با تکیه بر آن و یا بنا بر کشف و شهودی از طرف مخاطب، تولیدات هنری، تاثیرگذاری دقیقی بر تحولات اجتماعی داشته باشند.
در چنین وضعیتی آنچه رخ میدهد یا آن چیزی که تولید میشود، در سطح روبنای اجتماعی امری زودگذر و سطحی است. موضوعاتی چون جنسیت، جنگ، تاریخ، آینده، زندگی و مرگ و هر آنچه حول مفهوم بزرگتری به نام انسان معنا پیدا میکند، بارها دستمایه تولیدات هنری بوده، اما با توجه به اینکه این مفاهیم در عمیقترین لایههای زیست اجتماعی ما نهفتهاند و از سوی دیگر، در ابعاد کوچکتری مانند جامعه امروزی ایران، ابتداییترین مفاهیم هنوز جزو مسایل لاینحل باقی مانده، بازتاب واقعیتهای اجتماعی در اثر هنری هر چند تاثیرگذار باشد، همانند مسکن مقطعی عمل میکند و در بطن امر باعث ایجاد تغییر و تحول عمیقی نمیشود. با همه اینها در جهانی که حضور رسانههای متعدد و مفاهیم سطحی و زودگذر بخش بزرگی از درگیریهای روزمره و تفکر ما را سامان میدهد، حضور چنین فعالیتهایی که مشخصا واکنشی به تحولات اجتماعی از طرف هنرمند است، موضوعی قابل بحث و البته قابل دفاع است.
زاویه دیگر تحلیل نمایشگاه «بازتاب» را میتوان این گونه بیان کرد که هنرمند در تلاش برای عدم انفعال و تاثیرگذاری بر آن چیزی که مساله خود میداند و این مساله را در تعمیمدهی بر کلیتی از جامعه غیر قابل حل مییابد. همچنین ممکن است زاویه نگاه متفاوتی از تحولات اجتماعی داشته باشد و با تکیه بر بیانی شخصی و با به اشتراک گذاشتن آن مخاطب را درگیر فرم و محتوایی میکند که در قالب اثر هنری معنا پذیر میشود. البته زمانی که این تلاش و این کنش هنرمندانه در فضایی متفاوت که ما گالری میخوانیمش، ارایه میشود، ایجاد محدودیتی خودخواسته است که شاید تاثیرگذاری اثر هنری را، با ایدهای که نمایشگاه بازتاب دارد، کمرنگ جلوه دهد. به نظر میرسد تلاش برای ارایه تصوری از واقعیت زیسته خود توسط هنرمند، که در بیانیه نمایشگاه همچون آینه مجسم میشود و قرار است این تصور را بازتاب دهد، در کف خیابان بهتر به ثمر بنشیند تا در فضای کوچک و محدود گالری و البته و مهمتر از همه، مخاطب مشخص و محدودی داشته باشد.
بام نقد و نظر
محمد شمس