در زادروز ادوارد هاپر
اگر بتوانید چیزی را با کلمه بیان کنید، دیگر دلیلی برای کشیدنش وجود ندارد. (ادوارد هاپر)
تنهایی در ذات انسان مدرن است. شروع زندگی هر انسان با تنهایی رقم میخورد، زندگی را به عنوان یک فرد تجربه میکند و در نهایت تنها میمیرد. تنهایی، جغرافیایی از زمان و مکان است که به کلمه در نمیآید، اما میتوان آن را دید و لمس کرد.
بیایید به قسمتی از شعر مارگوت بیگل توجه کنیم:
«دلتنگیهای آدمی را باد ترانهای میخواند
رویاهایش را آسمان پرستاره نادیده میگیرد»
تمامی کلمات در رسای معنای “تنهایی” سروده شده و شاعر تلاش میکند ما را با ایماژی از تنهایی روبرو کند:
«سکوت سرشار از سخنان ناگفته است»
منظور از آوردن این قسمت از شعر بیگل در این متن کوتاه این است که سخنان ناگفته را میشود دید، ولی به کلمه در نمیآید. سطرهای بالا نوشته شد تا بگویم که بیایید تنهایی را در آثار هاپر در زادروزش با هم ببینیم.
ادوارد هاپر نقاش واقعگرای آمریکایی بود که بیست و یکم ژوییه سال ۱۸۸۲ در نیویورک به دنیا آمد. او از سن پنج سالگی استعدادهای ذاتی خود را نشان داده بود و در دوران نوجوانی علاقه او به سبک امپرسیونیسم آشکار شد. در سالهایی که جامعه هنری سبکهایی مانند کوبیسم را در خود پرورش میداد، هاپر راه شخصی خودش را میرفت؛ او علاقهمند به سبک رئالیسم و امپرسیونیسم و آثار هنرمندانی مانند کلود مونه و ادوارد مانه بود.
بسیاری او را به عنوان سرآمد واقعگرایی آمریکایی ستودهاند. برخی این امر را علاوه بر نحوه بازنمایی، در مضامین آثار وی دنبال کرده و بر این باورند که هاپر انسان همواره منتظر و تنهای قرن بیستم را مد نظر داشته است. حتی در اغلب چشماندازهایی که به تصویر کشیده، این تنهایی و انتظار مشهود است.
اولین اثر امضا شده ادوارد هاپر یک تابلوی نقاشی از قایق پارویی بود که متعلق به سال ۱۸۹۵ است؛ در سال ۱۸۹۹ هاپر در دورهای کوتاه زیر نظر بزرگان سبک امپرسیونیست زمان خود مانند رابرت هنری به آموزش دید. هاپر تاثیرات زیادی بر نقاشان جنبش پاپ آرت و واقعگرای دهههای 60 و 70 میلادی گذاشت. در سال ۱۹۶۷ ادوارد هاپر پس از دههها تلاش در زمینه چاپ و نقاشی در سن ۸۴ سالگی درگذشت.
بام نقاشی
فرشید پارسیکیا