درباره طراحی “جنگ” جکسون پولاک
جنگ مضمون غریبی است که شرایط زندگی و مناسبات اجتماعی را بر هم میزند، اما مهمتر و دهشتناکتر آنکه همواره عواطف و موقعیت روانی ما را تحت تاثیر قرار داده و آشفته میکند. شاید به همین دلیل است که بسیاری از هنرمندان به این موضوع در سطوح خرد و کلان و شخصی و جمعی پرداختهاند.
یکی از آثار جالب توجه در این موضوع، تنها طراحی عنواندار جکسون پولاک (Jackson Pollock) است. این طراحی با «جنگ» به تاریخ ۱۹۴۷ رقم خورده است، اما اغلب بر این باورند که این اثر مربوط به شمایلنگاریهای وی در سالهای 1943 و 1944 است.
گویی تصور پولاک از جنگ همچون هیولایی به تصویر درآمده که به نشانه غلبه و تسلط، بالهای خود را بر ویرانهای از خطوطی ضخیمتر گسترده و آن را احاطه کرده است. او نور و زبانه آتش را با رنگ و خطوط زرد و قرمز طراحی کرده است که زبانههای آتش بر تلی از تیرآهنهای فروریخته را تداعی میکند. هویت هیولا مشخص نیست، اما گویی کرکسی است که بر لاشه و بقایای ساختمان پرواز میکند و انتظار مرگ آن را میکشد. خطوط در هم تنیده در سمت راست تصویر اشاراتی به پیکری مصلوب دارد. کمی آنسوتر چهرهای رو به آسمان فریاد میزند و با دهانی باز، همچون زن تابلوی گرونیکای پیکاسو، خشم و انزجار و درد را عیان میکند.
این اثر تنها بیان ترس از واقعیت جنگ نیست بلکه شاید روایتی از داستانی است که تحت تاثیر شرایط روحی و روانی هنرمند در مقابله با افسردگی و اعتیادش به الکل شکل گرفته است. ترسیم خطوط به سادهترین شکل در طراحی، بیهیچ محدودیت و پیروی از قواعد، شاید روشی در بازگشت به خود اولیه انسان باشد. پولاک به تاثیر از جنبش سوررئالیست، در پی روشی برای شکستن قواعد و هنجارهای سنتی و استفاده از ذهن ناخودآگاه خود بود.
این نقاش آمریکایی و سردمدار جنبش اکسپرسیونیسم که به شیوه رنگگذاری شرهای، آزادانه و رها شهرت داشت، بدون هیچ محوریت از پیش تعیین شدهای به خلق تابلوهای انتزاعی میپرداخت. جالب این است که او قبل از شروع به رنگگذاری پیشطرح (sketch) کار را آماده میکرد. تنوعی که در ساختار سیستماتیک طراحیهای وی مشهود است، همچون مطالعه واقعگرایانه از ساختار فیگور و یا طراحی محیطی از آناتومی حیوان است که روند تدریجی از دیدی واقعگرایانه را به سوی ترسیم حداقلی خطوط پرشتاب و اغراق آمیز و بروز حسی درونی رسانیده است.