خواست مردم: سقوط نظام

39

گرافیتی‌های انقلاب مصر

«رویاها، امیدها و خشم مردم در قیام مصر، پس از سال 2011 صریح‌ترین و عمیق‌ترین بیان خود را در گرافیتی یافت.» این جمله‌ای است که میا گروندال در سالگرد انقلاب مصر گفت. این عکاس و روزنامه‌نگار سوئدی که از سال 1996 در خاورمیانه زندگی می‌کند و به مطالعه هنر گرافیتی در این منطقه پرداخته معتقد است که آثار هنرمندان روح قیام و درگیری‌هایی را که پس از آن به وجود آمد، نشان می‌دهد. بنا بر گزارش وی، در طول سه دهه حاکمیت مبارک و حتی پیش از آن که جامعه مدنی چندان معنایی نداشت، مصر عمدتا از هنر گرافیتی بی‌بهره بوده است. این در حالی است که قیام سال 2011 مصر را دو رسانه یاری کردند؛ شبکه‌های اجتماعی و گرافیتی بر دیوارهای شهر که بستری برای بیان صریح هنر اعتراضی و سیاسی بود.

گروندال گفت: «هر چند که گرافیتی در میدان تحریر به قدری جدید بود که وقتی قیام شروع شد، هنرمندان ابتدا باید اعلام می‌کردند که نیاتشان مثبت است، اما پیام اولين گرافیتی‌ها همان خواست مردم بود؛ سرنگونی مبارك و سقوط نظام.»

در روزهای اول قیام، بسیاری از هنرمندان فریادهای آزادی و اتحاد را نشان دادند. بسیاری از آثار شکستن غل و زنجیر یا همکاری مسیحیان و مسلمانان را به تصویر می‌کشیدند. هنرمندان افتخار مصری بودن را به تصویر کشیدند. پس از قیام، مصری‌ها احساس کردند که بالاخره می‌توانند دوباره به مصری بودن خود افتخار کنند. بیشتر این گرافیتی‌ها به تصاویری از تاریخ مصر اشاره دارد و اغلب با نگاهی انتقادی، به فرهنگ اساطیری این سرزمین ارجاع می‌دهد. چنین بود که از مبارک اغلب به عنوان یک فرعون یاد می‌شد.

پاک کن. باز هم می‌نویسم!

اما در سال‌های 2011 و 2012، زمانی که حاکمان نظامی جدید بسیاری از وعده‌های خود را زیر پا گذاشتند، موضوعات دیگری نیز مطرح شد. یکی از احساسی‌ترین آثار هنر گرافیتی، یادبود چندین هوادار فوتبال بود که در جریان شورش فوتبال در پورت سعید کشته شدند. بسیاری نیروهای امنیتی را به دلیل کوتاهی در حفظ نظم در جریان شورش سرزنش کردند.

باید مرتبا از این دیوار یادبود بازدید کرد و آثار هنرمندان بر کار یکدیگر را دید. گروندال می‌گوید: «این هنرمندان با چند ضربه جان این شهدا را به نمایش گذاشتند. گروه‌های مختلف هنرمندان هفته‌ها روی این دیوار کار کردند و عناصر بیشتری به آن اضافه شد. هنر گرافیتی به نوعی راوی میدان جنگ شد. یک نما از یک تانک روبه‌روی دوچرخه‌سواری که یک قرص نان روی سرش حمل می‌کرد – یک منظره معمول قاهره – توجه مخاطبان را به خود جلب کرد.

همه این‌ها در حالی بر دیوار نقش می‌بستند که نیروهای امنیتی و طرفداران حاکمیت پیام معترضان را پاک می‌کردند یا آن پیام را به حمایت از ارتش تبدیل کردند. هنرمندان اصلی چند روز بعد بازمی‌گشتند تا ارتشی از سربازان هیولا را نقاشی کنند، که معترضان را می خوردند. گروندال که هر آخر هفته می‌رفت ببیند چه اتفاقی روی این دیوار افتاده، بسیار و بارها دیده بود که نوشته‌اند: «پاک کن. من باز هم می‌نویسم!»

بام نقاشی
بهمن تندرکیا

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.