فرانسیسکو گویا در سالهای ۱۸۱۴ تا ۱۸۲۳ با دوری گزینی از دربار، زمان خود را صرف طراحی از اوضاع نابسمان جامعه در طول جنگ داخلی اسپانیا کرد. او در این دوران هشتاد و پنج لوح چاپ و طراحیهای بیشماری را خلق کرد که تا سی و پنج سال بعد از مرگش در معرض دید عموم قرار نگرفت. از دلایل پنهان ماندن این آثار، ترس از تعقیب توسط حکومت و معدوم شدن آنها بود. این تصاویر به سه دسته شکنجه، قحطی و جنگ تقسیم میشوند که عمدتا بر اساس مشاهدات روزمره گویا شکل گرفتهاند. این امر از عنوان یکی از چاپها پیداست: «من آن را دیدم».
چهرهها عمدتا تکیده و استخوانی با دهان باز، چشمهای بسته و یا در تاریکی فرو رفته به تصویر کشیده شده است. این نکته حاکی از خفقان و ناامیدی هنرمند به بهبود اوضاع است. ترکیببندیها عمدتا اریب و متخاصم است و پیکرها را با حالتی از تهاجم در مقابل یکدیگر قرار داده است که حاکی از نیروهای متضاد افکار و عقاید آنهاست. این تضاد بار دیگر با نورپردازی تند نمایان میشود که سایههای میانی را حذف کرده و تصاویری با کنتراست بالای سیاه و سفید ایجاد میکند. شمشیرها تیز و برنده و صلیبها تیره تار طراحی شدهاند. این تصاویر به صریحترین شکل ممکن پیام خود را منتقل میکنند. تصاویری ترسناک از قتل، شکنجه و اجسادی که بر روی هم تلمبار شدهاند. تودهای از آدمها به دور از خوی انسانی همچون جمعیتی که بود و نبودشان چندان اهمیتی ندارد. این ویژگیها در مجموعه چاپ «مصائب جنگ» نیز کاملا مشهود است؛ گویا این مجموعه را بین سالهای 1810 تا 1820 ساخت و جملهای عجیب در حاشیه آن نوشت: «حبس یک زندانی نیازی به شکنجه ندارد.»
بام طراحی
نویسنده: انیس تبرایی
فرانسیسکو گویا
انیس تبرایی94امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.