بام نمایش/در انتظار گودو

172

در انتظار گودو

نوزدهم نوامبر ۱۹۵۷، بازیگران کارگاه بازیگری سانفرانسیسکو، با نگرانی بسیار، در حال آماده شدن برای اجرای نمایش “در انتظار گودو” بودند. شاید اگر بزرگترین هنرمندان تاریخ جهان از گور بیرون می‌آمدند و به اتفاق بزرگترین هنرمندان زنده جهان به تماشای این نمایش می‌نشستند، به مراتب نگرانی کمتری گریبان اعضای گروه سانفرانسیسکو را می‌گرفت تا این‌که بخواهند یک نمایش پیشتاز را که حتی بسیاری از مدیران تئاتر حاضر به پذیرفتنش نشده بودند، برای هزار و چهارصد نفر از زندانیان زندان سن‌کوئنتین اجرا کنند.

بعد از سال ۱۹۱۳ که سارا برنار در آن زندان به روی صحنه رفته بود، هیچ نمایش زنده دیگری آن‌جا اجرا نشده بود و حالا بعد از گذشت چهل و چهار سال، عده زیادی جنایتکار گردن کلفت که برای مدتی طولانی در محیطی کاملا مردانه، کسالت‌بار و خشن محبوس بوده‌اند، در میان ابر غلیظی که از دود سیگارهایشان، منتظر بودند تا پرده کنار برود و بازیگران زن به روی صحنه بیایند و با اجرای یک نمایش کمدی، آنها را از خنده روده‌بُر کنند و آنها هم بی‌کار ننشینند و با شوخی‌های جنسی رکیک و مزه‌پرانی‌های منزجر کننده‌، به این قهقهه‌ دامن بزنند، اما یک جای کار می‌لنگید؛ اساسا این نمایش تنها به آن دلیل برای اجرا در زندان سن‌کوئنتین انتخاب شده بود که هیچ بازیگر زنی در آن وجود نداشت؛ نمایشی که بسیاری از منتقدان رسمی، آن را اثری فاقد پیرنگ، رویداد، شخصیت‌پردازی و تعلیق می‌دانستند و در کل آن را اثری غیر نمایشی به حساب می‌آوردند.

بالاخره هربرت بلاو، کارگردان نمایش، تصمیم گرفت تا پیش از شروع، روی صحنه حاضر شود و هزاروچهارصد نفر زندانی را برای تماشای آن‌چه قرار بود به اجرا در آید، آماده کند. با آن‌که تلاشش آب در هاون کوبیدن به نظر می‌رسید، اما روی صحنه آمد و شروع به صحبت کرد. او نمایش “در انتظار گودو” را با یک قطعه موسیقی جاز مقایسه کرد که باید به آن گوش داد و دید چه چیزی در آن پیدا می‌شود. نمایش به اجرا در آمد و زندانیان با چیزی مواجه شدند که اصلا انتظارش را نداشتند. نه از دخترهای زیبا خبری بود و نه از قهقهه و سرخوشی.

زندانیان خشمگین که منتظر فرصتی مناسب بودند تا از سالن نمایش فرار کنند، بالاخره سالن را ترک کردند، اما پس از پایان نمایش. در طول نمایش نه تنها هیچ کس از جای خود تکان نخورد، بلکه حتی جیک از کسی در نیامد.
نمایشی ابزورد که عده زیادی آن را اساسا نمایش نمی‌دانستند و طرفدارانش را هم متهم به گناه فخرفروشی روشنفکرانه می‌کردند – متهم به دوست داشتن چیزی که هیچ چیز از آن نفهمیده‌اند و فقط ادای فهمیدن را درآورده‌اند- تبدیل به آینه‌ای شده بود در مقابل زندانیان زندان سن‌کوئنتین تا شاید کمی خودشان را بشناسند.

پ.ن: عکس‌ها مربوط به اجراهایی متفاوت از نمایش‌نامه در انتظار گودو، نوشته ساموئل بکت هستند.
بام نمایش
نویسنده: محمد مفیدی
تصاویر:

برای خرید نسخه کاغذی پشت بام به این لینک مراجعه کنید.
شرکت نگاه روشن پارس حامی پشت‌بام

این تصویر دارای صفت خالی alt است؛ نام پروندهٔ آن logo.gif است

محمد مفیدیمشاهده نوشته ها

Avatar for محمد مفیدی

بام نمایش

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.