گرافیک فرهنگی یا تجاری!؟

84

گرافیک فرهنگی یا تجاری!؟
یکی از چالش‌های طراحی گرافیک، پرداختن به موضوع
گرافیک تجاری و فرهنگی است، بحثی که فقط
به کار نقد نظری می‌آید. اگر از ما بپرسند که
بارزترین محصول گرافیک در نوع فرهنگی چیست؟
شاید پاسخ بدهیم: «کتاب» و در جواب نمونه شاخص
یک محصول گرافیک تجاری، ممکن است بگوییم:«بسته‌بندی».
حالا اگر کتاب«عقل سرخ» سهروردی را در چند جلد غیر متعارف
با کاغذ و مقوای فانتزی و چاپ شش رنگ و با صحافی
و برش ویژه منتشر کنیم و این چند جلد را در
بسته‌بندی فانتزی، زیبا و ظریف ارائه کنیم، باز هم بر همان قولیم یا تعریف‌مان عوض می‌شود؟


در نگاهی، گرافیک دیزاین، هنر، فن و رسانه است و ناگفته پیداست
که هر آن‌چه هنر و رسانه باشد، به خاطر ماهیتش، فرهنگی است.
گرچه در این بحث، تعریف فرهنگ و فرهنگی، تا حدودی مثل تعریف هنر
، کار راحتی نیست و گستره گسترده‌ای را می‌طلبد.
سال 1378 در شماره 13 و 14 کتاب ماه هنر نوشته‌ام
که طراحی گرافیک از چهار بخش تشکیل می‌شود؛
الف: مخاطب ، ب: پیام ، ج: بسترهای بروز و نمایش و د: قالب.
مخاطب نیازی به تعریف در این مقال ندارد.
پیام یا ـ با تسامح‌ ـ موضوع شامل هر نوعی از سفارش می‌شود.
بسترهای بروز و نمایش نیز ناگفته پیداست که در بر گیرنده
تولید گرافیکی است که به سه گروه کلی کاغذی، الکترونیکی
و سطوح و بدنه احجام و دیگر اشیا تقسیم می‌شود.
قالب یا ساختار نیز همان تعریف مشخص خود را دارد.

معتقدم که همه خروجی‌های گرافیک فرهنگی بوده
و نوع پیام است که می‌تواند فرهنگی، تجاری، سیاسی وغیره باشد.
البته در منابع درسی و تحلیلی قرن بیستم چنین تقسیم‌بندی
کرده بودند که گرافیک شامل سه نوع فرهنگی،
تجاری، سیاسی است، اما با توجه به تغییر و تصحیح
تعاریف در گذر زمان، این تعریف نیز قابل تصحیح و به روز شدن است.


از سوی دیگر، گستره انتشار محصولات گرافیکی با
موضوع تجاری به طور معمول اصلا قابل قیاس
با محصولات گرافیکی با موضوع فرهنگی نیست.
اگر انتشار از طریق شبکه‌های اجتماعی را نادیده بگیریم
و خود محصول گرافیک بر روی بستر بروز و نمایش را
ملاک نقد قرار دهیم، با وضوح بیشتری به این نتیجه می‌رسیم .
مثلا گستره انتشار یک پوستر نمایش، به شعاع دو کیلومتر
از تئاتر شهر فراتر نمی‌رود و اگر واقع‌بینانه‌تر بگویم،
محدوده پخش و نصب یک پوستر نمایش در تهران،
بین چهارراه ولی‌عصر تا دانشگاه تهران است.


اما بسته‌بندی محصولی چون چای تا مرزهای جغرافیایی
و گاه تا مرزهای فرهنگی-تجاری هم می‌رود؛
تا دست هم‌وطنی روستایی که شاید نه برشت را بشناسند
و نه گرافیک را. رفع این ناآگاهی‌ها می‌تواند هدف طراح گرافیکی باشد
که با طراحی درست سطح فرهنگ آن مخاطب را به طور ضمنی ارتقا بخشد.
اگرچه محتوای بسته، مصرفی است و تجاری محسوب می‌شود،
اما طراح، رسانه‌ای با برد فرامرزی و مؤثر
برای ارتقای فرهنگ و نگاه مخاطب در اختیار دارد
که اگر هنرش را فراتر از یک شغل معمولی ببیند،
آگاهانه و متعهدانه از آن بهره می‌برد. من این نگاه را فرهنگی‌ترین نوع گرافیک می‌دانم.

بام گرافیک
دبیر: اونیش امین الهی
نویسنده: فرزاد ادیبی

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.