صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود!
در نیمکره شمالی این زمین، طولانیترین شب سال، که اصولا مقارن با پایان اعتدال پاییزی و آغاز انقلاب زمستانی است، همان شب سیام آذر ماه (متصل به روز اول دی ماه) در تقویم جلالی (با اسامی زردشتی – ساسانی ماهها) است. در فرهنگ ایرانی که شب را نماد اهریمن و روز را نماد اهورهمزدا میداند، چنین شبی میتواند از بدترین و اهریمنیترین اوقات سال باشد اما از آنجا که به طور واضح “دوری از انفعال”، “رویکرد کاربردی و عملی”، “امید” و “پایمردی” از رمزیترین مفاهیم این فرهنگ باستانی هستند، این شب سخت به جشنی بدل میشود که از شاخصههای بنیادین “ایرانی بودن” است. به این قیاس هر که بر سر سفره یلدا بنشیند، وابسته مستقیم فرهنگ ایران است. این سنت مردمی و غیرحکومتی (که به همین دو دلیل، ماندگار است) مرتبط با میتره (همان مهر)؛ خدای کهن هند و ایرانیان است. مهر چنان با خورشید ارتباط دارد که بعدها یکی دانسته میشوند. او جنگجو است چون خورشید در برابر تاریکی، او نگهدارنده پیمانهاست چون خورشید که خود بیش از ۴ میلیون سال بر سر پیمانش ایستاده و او اهل انجمن است (مهر انجمنی) نه تنهایی! (با همنشینی یلدا قیاس شود) گردونه مهر، در حالی که پر از انواع سلاحها است، به همراه خورشید حرکت میکند و این خدای هند و ایرانی گردونهسوار، بر نگهداری پیمانها نظارت میکند؛ حتی پیمانهایی که با دشمنانش بسته شده باشند! او شکافنده تاریکی است و شاید کشنده گاو نخستینی که منبع حیات است (با شکافتن هندوانه و انار یلدا قیاس شود)! او پیروزمند است و رمز پیروزیاش در نگهداری پیمان و ایستادگی است و همینجاست که با سرو مرتبط میشود؛ که نماد فرهنگ ایران است! گفتنی است که ایرانیان در “خور روز” (روز خورشید) که مقارن با اول دیماه در گاهشماری فعلی ایران است، در برابر سرو میایستادند و این درخت مقاوم در برابر سرما را میستودند.
.
سعدی؛ شاعر ایران، غزلی دارد که حاوی این دو بیت است:
.
به سر خار مغیلان بروم با تو چنان
به ارادت که یکی بر سر دیبا نرود
باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود