نقاب تاریخ
«زندگی رویدادهایی است که در نزدیکی ما اتفاق میافتند.»
زنگ فنژی (Zeng Fanzhi) طراح و نقاش چینی، در سال ۱۹۶۴ متولد شد. او از معدود هنرمندان چینی است که وفاداری چندانی به آداب نقاشی سنتی نداشته و همانند تغییر رویکرد و نگاهش به آداب و مسائل اجتماعی سنتی چین، سبک کار خود را در دورههای مختلف تغییر داده است. با این حال عناصر مشترک آثار زنگ را میتوان بدبینی بیمارگونه و مالیخولیایی دانست که تا امروز در آثارش دیده میشود. زنگ فنژی، همچون برخی هنرمندان دیگر همنسلش، با هنر خود قصد اظهار نظر در مورد مسائل اجتماعی را دارد، اما جهانبینی او لزوما در چارچوب حزب یا جریان سیاسی خاصی جای نمیگیرد.
او در دورههای مختلف کاری خود سبکهای متنوعی را آزموده؛ از طبیعت بیجان و بازآفرینی و تقلید آثار استادان مشهور تاریخ هنر، مخصوصا پل سزان آغاز کرده و بعد به واقعگرایی اجتماعی گرایش پیدا کرده است. بسیاری از معاصران وی ترجیح دادند شاهکارهای سزان را تکرار کنند، اما زنگ از تقلید صرف فراتر رفت. هدف او تسخیر روح هنر سزان و برخورد با آن به روشی نوآورانه بود. او به کلاسیکها مراجعه کرد و از آنها آموخت و در عین حال در مقابل آنها مقاومت کرد و از آنها جدا شد و احساسات شخصی و ذهنیت خود را وارد کرد.
زنگ فنژی در آثار اولیه خود در جایگاه ناظر، قضاوت خود در مورد شرایط انسان مدرن را به تندترین شکل ممکن نشان میدهد
این ویژگی اغلب آثار او در طول زندگی حرفهای بوده است؛ حتی آثار الهامگرفته از استعارههای هنری-تاریخی متعارف را با احساسات و تفاسیر شخصی خود به تصویر کشیده است. به مرور و بعد از دوره واقعگرایی اجتماعی، آثار این هنرمند هرچه بیشتر فیگوراتیو شده و بازنمایی اظهارات، اعتراضات و باقی جهتگیریهای شخصی هنرمند در قالب بدن انسان و حیوانات به تصویر درآمده است. واقعگرایی اجتماعی یکی از اصلیترین سبکهای هنری چین در دوران تحصیل زنگ فنژی بوده و او با هوشمندی موفق شده تا این واقعگرایی را با فرمی بیتفاوت و اغراق شده از آن خود کند. او در آثار اولیه خود در جایگاه ناظر، قضاوت خود در مورد شرایط انسان مدرن را به تندترین شکل ممکن نشان میدهد. آثار بیانگرانه زنگ فنژی نقطه مقابل شخصیت درونگرا و انزواطلب او هستند.
در اوایل دهه 1990 با پرترههای حجیم و اکسپرسیونیستی، با الهام از افرادی که هنرمند در بیمارستان نزدیک خانه خود دیده بود، در صحنه هنر چین ظاهر شد. این آثار پایه و اساس کار او را میسازند، اما این مجموعه «نقابها» بود که زنگ فنژی را به شهرت رساند. خطوط کشیده شده بر پیکرها و چهرهها، نگاههای خیره و خالی پیکرها، نگاه کردن به نقاشی و توجه به جزییات دیگر را دشوار میکند و این ممکن است ترفند هنرمند برای بیگانهسازی پیکرهای به تصویر کشیده شده باشد؛ دور کردن و در عین حال برانگیختن حس کنجکاوی بیننده.
مائو چهرهای پرتکرار در آثار هنرمندان معاصر چین است، اما در آثار فنژی حضور کمرنگی دارد
نقاشی «تیانانمن» چهره مائو را بر فراز یک ساختمان دولتی نشان میدهد. بخشی از چهره آرام مائو بر فراز ساختمان دولتی با پرچمها پوشیده شده است. مائو چهرهای پرتکرار در آثار هنرمندان معاصر چین است، اما در آثار فنژی حضور کمرنگی دارد. در این تابلو نیز هنرمند هویت مائو را مستقل به تصویر نکشیده و همچنین خبری از تجملبخشی و یا استهزا و قضاوت روشنی در مورد این شخصیت نیست. زنگ مائو را با چهرهای دفرمه شده، اما با آرامشی ترسیم کرده که ناشی از تحولات فرهنگی و آغاز دوران تازه چین پس از کشتار میدان تیانانمن است. مائو بر تیانانمن سلطه دارد و همزمان در آن سرازیر میشود، زنگ در مواجهه با این رویداد جهتگیری نمیکند، اما با به تصویر کشیدن واقعه، شبح تاریخی را بازنمایی میکند.
بام نقاشی
دبیر: یاسمن شاپوری
تصاویر:
برای خرید نسخه کاغذی پشت بام به این لینک مراجعه کنید.
شرکت نگاه روشن پارس حامی پشتبام