در همین اتاق مادرم گوشه چشمی به اسکندر نشان داد و جز بالشی، آرزویی نداشت ذره ذره آب شد تا برایم خواب دیگری ببینند. ماه از نیمه گذشت من در اتاق خواب پدرم اتفاق افتادم. نگاه در مدار اتاق خواب میچرخد گوش میخوابانم تا این فلات، سرود دیگری بخواند شبی از پس شبی دیگر پسرم زاده شد و دخترم، در میدان آزادی
من اما نمیدانستم لمس اشکال جدیتر از این است که سالهاست پرگار پاهایم خواب رفته و بچههایم به سرعت نور پیر شدهاند ومن قرنهاست به اشتباه نام پدرم را صدا میزنم.
به پیشنهاد فرزین پارسیکیا
شعرهایی از محمود درویش
بر این سرزمین چیزی هست که شایسته زیستن است تردید اردیبهشت عطر نان در بامداد آرا زنی درباره مردان نوشتههای اسخیلوس آغاز عشق گیاهی بر سنگ مادرانی بر پا ایستاده بر ریسمان آوای نی و خوف مهاجمان از یادها
بر این سرزمین چیزی هست که شایسته زیستن است آخرین روزهای سپتامبر بانویی که چهل سالگیش را در اوج شکوفایی پشت سر میگذارد ساعت هواخوری و آفتاب در زندان ابری به سان انبوهی از موجودات هلهلههای یک خلق برای آنان که با لبخند به سوی مرگ پر میکشند و خوف خودکامگان از ترانهها
بر این سرزمین چیزی هست که شایسته زیستن است
بر این سرزمین، بانوی سرزمینها آغاز آغازها پایان پایانها که فلسطیناش نام بود که فلسطیناش از این پس نام گشت بانوی من! مرا، چون تو بانوی منی، زندگی شایسته است، شایسته است
میان ریتا و چشمانم تفنگیست و آنکه ریتا را میشناسد، خم میشود و برای خدایی که که در آن چشمان عسلی است نماز میگزارد
و من ریتا را بوسیدم آنگاه که کوچک بود و به یاد میآورم که چه سان به من درآویخت و بازویم را به زیباترین بافه گیسو فروپوشاند و من ریتا را به یاد میآورم همانسان که گنجشکی برکه خود را
آه… ریتا میان ما یک میلیون گنجشک و تصویر است و وعدههای فراوانی که تفنگی… به رویشان آتش گشود
نام ریتا در دهانم عید بود تن ریتا عروسی بود در خونم و من در راه ریتا دو سال گم شدم و او دو سال بر دستم خفت و بر زیباترین پیمانه پیمان بستیم و آتش گرفتیم در شراب لبها و دوباره زاده شدیم
آه… ریتا چه چیز چشمم را از چشمانت برگرداند جز دو خواب کوتاه و ابرهایی عسلی پیش از این تفنگ
بود آنچه بود ای سکوت شامگاه ماه من در آن بامداد دور هجرت گزید در چشمان عسلی و شهر
همه آوازخوانان را و ریتا را برفت میان ریتا و چشمانم تفنگیست
عنوان: رخ هنرمند: مجتبی طباطبایی زمان: ۷ مهر تا ۲ آبان ۱۴۰۲ محل نمایش: گالری اعتماد نویسنده: رعنا سوری پرترههای محو نمایشگاه «رخ» سکوتی دارند که بیننده را در بر میگیرد. لایهی رنگ روی صورتها ضخیم و نازک میشود، رد قلممو را میتوان دید و این باعث میشود احساس کنم میتوانم این آدمها را لمس کنم. سکوتشان خالی نیست. انگار خودم هم دیده شدهام. رنگهای عموماً چرک فضایی نیرومند برای هر نقاشی میسازند. احساس غم میکنم، احساس میل، سوگ، قدرت، ضعف. این شاید بهخاطر خودم باشد اما چیزی که در همهی نقاشیها جریان دارد درد است. اکثر قابها چهرهی زنان را از فاصلهای نزدیک نشان میدهند، اما درعینحال از آنها دورند. خطهایی نازک اما وزین در لایهای جلوتر از صورتها حرکت میکنند و نمیگذارند هیچوقت آدمها را درست ببینم. خطوط گاه خشمگیناند، گاه بازیگوشاند، و گاه محبتی پدرانه دارند. برای هنرمند نگاه کردن به اطرافیان – و بعضاً چهرههای شناختهشده – و نقاشی از آنها، راهی برای تأمل و پرداختن به زنان بوده است. بازدید از نمایشگاه «رخ» تا ۲ آبان در گالری اعتماد ادامه دارد.
Title: Visage Artist: Mojtaba Tabatabaie Time: 2023, 29 Sep – 24 Oct Place: Etemad Gallery Author: Rana Severi The faded portraits of the “Visage” exhibition have a silence that takes the viewer. The layer of paint on the faces thickens and thins, the brush marks can be seen and it makes me feel like I can touch these people. Their silence is not empty. I feel like I have also been seen myself. The gloomy colors create a powerful atmosphere for any painting. I feel the sadness, I feel the desire, the mourning, the power, and the weakness. It might be because of myself, but pain is what runs through all the paintings. Most of the frames show the women’s faces from a close distance, but at the same time they are far from them. Thin but heavy lines move in a layer in front of the faces and never let me see the people properly. The lines are sometimes angry, sometimes playful, and sometimes have a paternal kindness. For the artist, looking at the people around him – and sometimes well-known faces – and painting them has been a way to reflect and address women. You can visit the “Visage” exhibition until October 24 at Etamad Gallery.
گالری گردی از هفته گذشته
تهران
نمایشگاه نقاشیهای مرضیه صفرزاده، ۵ تا ۱۹ آبان ۱۴۰۲