روایت سوزن و نخ
لاله آشوری متولد ۱۳۶۹ تصویرگر و عضو انجمن تصویرگران ایران، دارای کارشناسی زمین شناسی و دانشآموخته کارشناسی ارتباط تصویری است. او که صاحب و طراح برند «دوزدوزی» است، میگوید: «همیشه از یافتن چیزهای شگفتانگیز در طبیعت، نقاشی و خلق شخصیتها و تولید اشیا لذت میبرم و ساخت زیورها و اتمامشان زمانی است که حس میکنم جان گرفتهاند. از زمانی که جهان پیرامونم را درک کردم، در جستوجوی راهی بودم که چیزی بهوجود بیاورم و از این کار لذت میبردم، گاهی در همان دنیای کودکی برای خودم اسباب بازی میساختم و از هر چیز بهدرد نخوری که پیدا میکردم نقاب، آدم کوچولو، وسایل و لباسهایشان را میدوختم.
اکثر بچهها اینطور هستند، ولی من اینطور ماندهام. دوزدوزی برای بچهها از نقاشیهای خودشان سوزندوزی میکند و زیورهای کوچکی به عنوان هدیه یا یادگاری میسازد و این هدیهها میتواند از طرف خانواده برایشان سفارش داده شود. گاهی بچهها در نقاشیهایشان ناخداگاه و شهودی تصاویر عجیب و بدیعی بهوجود میآورند. از نمونه این تصویر ها میتوان به نقاشی دختر کوچکی که خودش را شبیه الهه میترا به تصویر کشیده، نام برد.
دوزدوزی در سال ۱۳۹۷ متولد شد. روزهایی که به تازگی درس و دانشکده را تمام کرده بودم و به دنبال راهی برای استفاده از زمانم بودم تا دوباره آزادانه بتوانم اشیایی بهوجود بیاورم.
علاقه لاله آشوری به خواندن قصههای کهن، داستانهای دیو و پری و الهام گرفتن از جهان خیالی گذشتگان
آشنایی با پلتفرم چیزمیز و علاقه قبلی به ساختن چیزها، من را به سمت ساختن اکسسوری سوق داد و کار دستیهایم را تبدیل به زیور کردم. من خود را دارای سبک خاصی نمیدانم، تنها آنچه به قلب و ذهنم میرسد، میسازم. به خواندن قصههای کهن و داستانهای دیو و پری علاقه فراوان دارم و از الهام گرفتن از جهان خیالی گذشتگان در کارهایم بهره میبرم. در اجرای کارهایم ظریف و دقیق هستم و به همه میگویم که من با هفت تا چشم سوزن میزنم.
حالا در حال آموختن کار با متریالهای تازهای هستم. اگرچه فکر میکنم نخ و پارچه و ذوق و زمانی که روی کارها میگذارم، روح ارزشمندی به آنها میبخشد. اما میخواهم تجربه کنم و کارهای تازهتری خلق کنم.
دوز دوزی میخواهد اشیای زنده خلق کند، میخواهد زیوری بسازد که روح دارد. این هدف من است که تمام روح، فکر، احساس، شهود و مهارتم را به شکل یادگاریهای کوچکی در دستهای لایقی به یادگار بگذارم تا آنها هم همیشه بمانند.»
از کارهای آشوری که در کنار زیور بودن، هنر سوزندوزی را به شیوهای متفاوت ارائه میدهند، «این گوش تا آن گوش بازی پک منه» است که این گردنآویز برای طراحش شنیدن را تداعی میکند؛ بازیهای ذهنی و افکاری که راهش شنیدن است، حتی اگر ما گوش هم نداشته باشیم. درونمان غوغایی است از صدا و ذهن ما همواره ما را به شنیدن وا میدارد. در واقع آنچه میگوییم شنیدههای ما هستند که در دهان یا مغز این صورتک پرداخته و بیان میشوند.
از «روزه و فیروزه»، یک جفت گوشواره که داستان دو شخصیت است تا «دیو توی شیشه»، یک گردنآویز محافظ برگرفته از شعر مولانا
«روزه و فیروزه» یک جفت گوشواره است که داستان دو شخصیت را با خود دارد. با توجه به این موضوع که روزی انسانها هم مادی است و هم معنوی، روزه کلی روزی معنوی دارد و با بالهای خیالش پرواز میکند و چهرهاش خشنود است؛ فیروزه هم پیروز شده و شکمش پر از روزی مادی است هر کدام روزی خودشان را دارند و خوشحال هستند. «سرباز عشق» که دستهایش را باز کرده و میرقصد، با الهام از شعر حافظ، «زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت»، زره به تن کرده، زیرا میداند که عشق آسان نیست و همیشه درد و رنج در این راه هست. با اینکه اشک میریزد، شجاعت دارد. «اَچشموچوره» دیوی است که چشمهای بد را میخورد تا صاحبش چشم نخورد.
«گل آغوش هفت دستان» نماد این جمله است که «تورا با هفت دستانم به آغوش میگیرم تا ایمن شوی از درد.» عدد هفت در طب کهن ارتباط نزدیکی با بیماریهای تبدار و دردناک داشته است. طبیبان قدیم معتقد بودند که بیماریهای دردناک هفت روز یا روزهایی به تعداد مضارب هفت طول میکشند. در فرهنگ عامه آلمان، هفت خواهر به صورت شیاطین تب ظاهر میشوند.
آنها گاه طلسمهایی از عدد هفت میساختند و بر پیراهن بیمار میآویختند و یا اورادی شامل عدد هفت را بر بالین بیمار میخواندند تا شفا یابد. «دیو توی شیشه» یک گردنآویز محافظ برگرفته از شعر مولانا است؛ هر کس که پری خوتر، در شیشه کنم ز او تر
نمایشگاههایی که آشوری با دوزدوزی حضور داشته است:
چیزمیز: “شنیدهها هاکی از این است که…”
چیزمیز: “فی روزه”
چیزمیز: “چیدمانی از چیز توی میز”
چیزمیز: “تا چشمت در بیاد”
چیزمیز: “برو به سلامت”
درخانه و عمارت روبرو: “کارگاه قد فاصله با موضوع آغوش”
#بام_طراحی_مد
دبیر: امیر طباطبایی
تصاویر: