اسکار وایلد در صفحات اولیه کتاب تصویر دوریانگری میگوید:
اگر در دنیا یک چیز بدتر و کشندهتر از شهرت و محبوبیت وجود داشته باشد
بیتردید همانا گمنامی است.
گذشته تصاویر یا تصاویری از گذشته، میتوانند نظامی مطمئن برای زیبایی شناسی باشند زیرا که ما بدون هیچ قضاوتی هر تصویری که از گذشته به ما ارث میرسد را زیبا میدانیم. گذشته حاکی از یک آفرینش یا پیدایش است و طبق همین نظر هر چیزی که در گذشته تولید شدهاست نزدیکتر از زمان ما به آغاز است و نظام تولیدش هر چه باشد برای بشر حاضر در جغرافیای مکان و زمان امروز، قابل قبول به نظر میرسد.
اما خیال و اعتماد به خیال در انسان، موجب آن میشود که ما خیال و پردازش ذهن را از واقعیت زیباتر بدانیم، مثلا تصاویر خیالی ما از مدرسه دوران دبستانمان از خود مدرسه اگر در حال جغرافیای مکان و زمان ما حضور داشته باشد، به مراتب برای ما زیباتر است.
مثلا عکسهای حبیب فرشباف معلم روستاهای آذربایجان در دهه چهل، برای ما زیبا است. زیرا که تصویری از گذشته را برای ما عیان میکند که نزدیکتر از زمان ما به آغاز است. ولی اگر جای یکی از کودکان این عکس باشید که بعد از پنجاه سال با این تصویر روبرو میشوید این عکس برای شما پر از نوستالژی است ولی به احتمال زیاد خیال شما از آن روزگار بسیار زیباتر از این عکس است.
در این روزهای پرهیاهوی رسانههای مجازی که همگان از ترس گمنامی در حال پرت شدن از صخرههای شهرت هستند هر روز به این موضوع فکر میکردم که چگونه میشود خیال انسانی را با نظام گذشته تصاویر با هم گره زد، تا با اثری از fabianoefner هنرمند سوئیسی در سایت استتیک روبرو شدم.
اثری که من اسمش را گذاشتهام ” درجه صفر خطوط ” و به حرکت آب شدن و کاهش یخچالی طبیعی طی صدوچهل سال اخیر در دل کوههای آلپ میپردازد، یخچالی که دیگر نیست و احتمالا وجودش از این گمنامی رنج میبرد و با تولید این اثر در خیال ما با نظام گذشته تصاویر زنده شده است.