هنر یا تولید محتوای روز
تولیدات هنری و سبکهای متنوع معاصر و تریبونهای خصوصی در دسترس، مسئله هنر و زیباییشناسی را به نقطه بغرنج دیگری رسانده است. برای یک هنرمند در دهه اخیر سادهتر آن است که با کولاژی از تصاویر آوارگان خاورمیانه و به مدد تکه چسبانی با قطعات روزنامه و به طور مثال ترکیب عکس چند کبوتر و بمب و جنین و غیره با یک اثر در یک نمایشگاه شرکت کند؛ احتمالا با عنوان پرطمطراق هنر پست مدرن و ربط دادن قطعات مرتبط یا نامربوط، ولی با تمرکز بر جنگ و آوارگان عراق و سوریه بهتر دیده شود، جایزه بگیرد و به شهرت هم برسد بدون آنکه مسئله آنها را درک کرده باشد یا در مواردی حتی با آنها زیسته باشد. در دفاع از اثر خود هم از کلماتی چون انسان دوستی و همدردی استفاده کند و دروازه هر انتقادی را بسته نگاه دارد.
هنرمند همواره در معرض یک موضوع روز قرار دارد
مسئله این نیست که موضوع جنگ و بیماری و نژادپرستی و معضلات انسانی، سیاسی و اجتماعی، وظیفه هنر نیست؛ برعکس، مسئله این است که با هجوم همه جانبه به یک موضوع خاص در یک زمان خاص و البته کوتاه، مسئله از یک بحران به کیچ به تعبیر کوندراییِ آن مبدل میشود و تاثیر ماندگار خود را در جامعه از دست میدهد. طبیعتا با این حجم از اطلاعات، هنرمند همواره در معرض یک موضوع روز قرار دارد و هر روز یک محتوای روزانه موجود است؛ یک روز جنگ عراق، یک روز جنگ سوریه، بیماری همه گیر، نژاد پرستی، خشونت علیه زنان، حتی خوردن موز توسط یک هنرمند در یک نمایشگاه و الی آخر.
اثر بنکسی در واکنش به قتل جورج فلوید
اگر هنرمند واکنش زودگذر و آنی به این اتفاقات نشان دهد، به این ترتیب در طول زمان تمام عناصر متحول کننده توسط جامعه مصرف و فراموش میشود. تنها و البته تنها به عنوان یک مثال، این اتفاق در اثر بنکسی در واکنش به قتل جورج فلوید میافتد. با وجود اینکه برای رسانه گرافیتی به طور مستقل قائل به واکنش شعارگونه هستیم، اما به نظر میرسد این وضعیت به سطح هنر نمیرسد و متوقف میشود. گرچه با نگاه منصفانه به آثار این هنرمند، میتوان دید که همیشه این گونه نیست.
تبدیل هنر به موضوع روز (topic)
تبدیل هنر به موضوع روز (topic)، چیزی است که از انباشت انرژی و رسوب آن در ذهن هنرمند، فوران آتیِ آن و تبدیل امر جزئی به امر کلی و در نتیجه تاثیر جدی و طولانی مدتِ آن میکاهد و هنر و هنرمند را به شعارزدگی، چه در سطح شعر و ادبیات و زبان و چه در هنرهای دیداری، فرو میکاهد. در ضمن اگرفرض بگیریم که هنر عنصری موثر در امور است، که فرض نابجایی هم نیست، هنرمند خود را در اغناهای کوچک و متوالی غرق خواهد کرد که بی اثر خواهد بود و تنها کاری که میکند تخلیه رانه های هنرمند و در نتیجه جامعه است.
به این موضوع باید دقت شود که این مکانیسم البته در کل به نفع منطق سرمایهداری و قدرت حاکم خواهد بود، چرا که ما را مدام در معرض بحرانهای کوچک و خُرد شده توسط جامعه قرار خواهد داد. منطق خرد کردن جامعه، منطق خرد کردن انرژی موجود، روش مرسوم قدرت و سرمایه است. به این ترتیب حاصل هنر چیزی جز بروز آنی، زودگذر، بینتیجه و تکه تکه ذهن هنرمند نخواهد بود.
#بام_فلسفه
دبیر: سینا یعقوبی
تصاویر:
اخبار هنرهای تجسمی را در پشت بام پیگیری کنید.
برای خرید نسخه کاغذی پشت بام به این لینک مراجعه کنید.
گروه معماری کارند حامی شماره پنجم پشتبام