هنر چیست؟
شگفت آن که موضوع این سوال در سال ۱۹۲۷ میلادی به
دادگاه کشیده شد. ماجرا از این قرار بود که ادوارد اشتایخن،
عکاس آمریکایی، که مجسمه “پرنده در فضا”ی کنستانتین
برانکوزی، مجسمه ساز رومانیایی، را از فرانسه خریده بود،
در بازگشت به امریکا آن را یک اثر هنری اصل اعلام کرد.
در قوانین امریکا آثار هنری از پرداخت گمرک معاف بودند.
اما مامور گمرک فرودگاه این تندیس را هنر نمیدانست
و آن را با عنوان اسباب آشپزخانه و وسایل بیمارستانی
ثبت کرد و ششصد دلار مالیات بر آن بست.
بعدها اشتایخن موضوع را به دادگاه کشاند. محاکمه
پیرامون ماهیت هنر بود.
هنر تقلیدو مهارت است
محافظهکاران بر اساس نگرش افلاطونی که هنر تقلید
و مهارت است، میخواستند بدانند این پرندهای که نه
سر دارد و نه پا و نه پر، چرا پرنده است؟ به نظر آنها
این پرنده نه تقلید بی کم و کاست از طبیعت بود و نه
ساخته یک آفریننده ماهر.
اما نوگرایان بر این باور بودند که این مجسمه به جوهر
پرنده بودن دست یافته است. به عقیده آنان شکل چشمنواز
آن بیان کیفیت پرنده بودن و صیقل یافتگی آن نشان رابطه
پرنده با خورشید به هنگام پرواز بود.
“به علاوه آنها معتقد بودند که برانکوزی این اثر را پرنده نامیده
و همین امر برای پرنده بودن آن کفایت میکند”. این نگرشی
تقریبا ارسطویی، یعنی سرچشمه گرفتن هنر از ادراک
هنرمند است.
در این پرونده نوگرایان پیروز شدند و دادگاه به سود اشتایخن
رای داد و پرنده برانکوزی یک اثر هنری محسوب شد.
این نقطه در تاریخ هنر تاثیر بسیار زیادی بر تحولات نو در
فلسفه هنر و آنچه ما امروزه هنر میخوانیم داشته است.
به نقل از” روش شناسی هنر” اثر لوری آدامز
#بام فلسفه هنر
دبیر: سینا یعقوبی
اخبار هنرهای تجسمی را در پشت بام پیگیری کنید.
برای خرید نسخه کاغذی پشت بام به این لینک مراجعه کنید.