تاریخ مُتعین در مادهی تصویر آنجا که نقاشی در کار معصومه مظفری پدیدار میشود، آنچه در نگاه نخست همچون صورتی منفرد و محصور در حدود بوم به نظر میرسد، در حقیقت نه بازنماییِ چیزی پیشین و ... ادامه ...
خود پدیداریِ سطح: دیالکتیکِ حذف و انباشت مقدمه:نمایشگاه «پالیمسست» بویه ساداتنیا، که در گالری اُ تهران به اجرا درآمد، بهمنزلهی رخدادی است که در آن سطح، از جایگاه واسطِ انتقال تصویر به مرتبهی خودـپدیداری ارتقا مییابد؛ ... ادامه ...
نرمجسمانیِ ساکن در تاریکی در مجموعهی «آشیان» از آذین رستمی، بدن نه همچون ابژهای برای تماشا، بلکه بهمثابه رخدادی انفجاری از درونِ خویش ظاهر میشود. اینجا دیگر با بدن بهمثابه فرم روبرو نیستیم، بلکه با پیکرهای ... ادامه ...
دربارهی تجسد لرزان و آگاهیِ زخم در جهانی که پیکرهی انسانی، چه در عرصهی تصویر و چه در میدان فرم، یا به مصرفپذیریِ زودگذر تنزل یافته یا در شکافهای امر نمادین به فراموشی سپرده شده، آثار ... ادامه ...
درباب سکون شیء، بحران دلالت، و فرم بهمثابه مقاومت چیدمان «برای گلهای سرزمینم» را نمیتوان درون چارچوبهای متعارف بازنمایی در هنر معاصر جای داد. با آنکه اثر در ظاهر از عناصر آشنا بهره میگیرد ـ گل ... ادامه ...
انهدام سوبژکتیویته در آستانهی تصویری «معماری ناپیوستگی: تأملی بر روندهای تصویری و ساختارهای درونی آثار محمد فاسونکی» پیشگفتار: محمد فاسونکی در عرصهای حضور میسازد که ساختار تصویری، در مقام یک فرایند تحلیلی، از تمامی کارکردهای توصیفی، ... ادامه ...
بینام در آستانهی صبح در آستانهی سپیدهدمی که نه بهراستی آغاز روز، بلکه لبهی گشودهی ادراک است. آنچه در نمایشگاه «شوق بامداد» با آن مواجهایم، نه مجموعهای از آثار نقاشی در ساحتِ بازنماییست و نه اجرای ... ادامه ...
سکونت پدیدار در اقلیم خاموشی در پهنهای که حضور از نسبت تهی میگردد و شیء در تن خویش به اقامت درمیماند، جاییکه فاصله از نگاه تهنشین میشود و رخداد در سنگینی مکث، فروماندگی را بدل به ... ادامه ...
چهره در وضعیت سوگواری: زبانِ حذف در سپیدی و سکوت آنجا که چهره دیگر نه موضوع بازشناسی، که وضعیت گسستهی هستیمندی است، نقاشی نه همچون رسانهای بازنمای، بلکه چونان سطحی از شکستهای دیدار و رسوبهای حذفشدگی ... ادامه ...
رؤیت از پس تاریکی: بازنمایی روانزخم و مقاومت فرمال در مواجههی نخست با مجموعهای از نقاشیهای اخیر فرشید ملکی، آنچه خود را با خشونت به چشم تحمیل میکند، اختلال در بازنمایی است: پیکرههایی از ریختافتاده، چهرههایی ... ادامه ...
در مداری از خاک و فراموشی در دورانی که فرم دیگر تجسدِ صرفِ دیداری نیست، بلکه بقایای تهنشینشدهی مناسک و ستیزهای خاموش است، مجسمههایی که پیشروی ما ایستادهاند، بیش از آنکه «ساخته» شده باشند، گویی از ... ادامه ...
محو، متداخل، منجمد؛ روایت تصویری از روزمرگی ناپایدار در مواجهه با این مجموعه نقاشی، با جهانی تصویری روبهرو هستیم که همزمان در آستانهی ظهور و محو قرار دارد؛ گویی جهان بازنماییشده در این بومها، نه برآمده ... ادامه ...
رهایی از فرم، غرقه در درد؛ تاملی در باب بدنی شکسته و روانی مضطرب در نقاشی معاصر آنچه در مواجهه با این مجموعه رخ میدهد، نه تماشای تصویر، که ورود به میدانیست از بحران و گسیختگی؛ ... ادامه ...
در ستایش زنگزدگی بهمثابهی نشانهی غیاب در عصری که سرعت و کارآمدی به ارزشهای متافیزیکی بدل شدهاند، احسان طوسی با نوعی «حرکت معکوس در دل جهان معاصر» به سراغ بازسازیِ شیء رهاشده، متروک و بیکارکرد میرود؛ ... ادامه ...
طنینِ گسسته؛ صدا، غیاب، و بازخوانی امر ناپدید در پهنهی ایران ۱. مقدمه: صدا در مقام یک گسست تاریخی نمایشگاه Iran Soundscape بیش از آنکه مجموعهای از تجربیات صوتی باشد، میدان انکشاف یک بحران است؛ بحرانی ... ادامه ...
تبارشناسی یک ناخودآگاه تراویده در ماده آنچه لوئیز بورژوا را از دیگر مجسمهسازان همعصر خود متمایز میکند، نه در فرم، نه در تکنیک، بلکه در رابطهی ویژهی او با خاطره، جنسیت، فضا، و ناخودآگاه است. برخلاف ... ادامه ...
آنچه دیده میشود، آنچه ناپدید میشود هیچ تصوری بیپشتوانهتر از آن نیست که گمان کنیم تصویر، حقیقت را ضبط میکند. تصویر نه آن چیزی است که واقعیت را منعکس کند، نه آنچه گذشته را ثبت نماید ... ادامه ...
همآوایی سوگوارانه سه روایت تصویری در هنر مدرن و معاصر ایران، داوود امدادیان، منصور قندریز و کیومرث کیاست را میتوان سه قطب برجستهی یک مثلث معنایی دانست؛ مثلثی که در آن، اسطوره، تراژدی و زخم هستیشناسانه ... ادامه ...
فلسفه غیاب و مرگ معنا در تقاطع ساحتهای متکثر بازنمایی و فروپاشی مفاهیم متعارف زیباشناختی، هامون علیپور با مجموعهای از آثار خود، فراخوانی برای ورود به جهان بوطیقای انحلال معنا صادر میکند؛ جهانی که در آن، ... ادامه ...
درباره نمایشگاه علی ذاکری با عنوان «قدم برداشتن در تاریکی/سری دوم» در گالری سرای در مواجهه با این تجسمات تصویری، مخاطب نه صرفاً به تماشای سطوحی از رنگ و خطوط فرامیخوانَد، بلکه در هزارتویی از دیالکتیک ... ادامه ...