بیا سفر کنیم از بدنهای برهنه ماه را بغل کنیم و روبهروی هم برقصیم شاید کمی اندوه، ما را به دهان گشاده آسمان ببرد
سفید و سرخ مست مست در پیری کلاغی که میپرد از گلوی خواب تو در تو قار به قار در جنوبی از تبعید شعر دست به یقه تو میشوم ای خیابان سائیده از ترافیکهای مردد! ای حضرت جامانده از جنون جیغ! ای ارباب برفهای بلند!
دستت را به من بده دستت را به من بلند، بلند، بلند، صدای در تو میشوم.
به پیشنهاد فرزین پارسیکیا
دیگر چه فرق میکند من در کدام کوچه میخندم تو در کدام کوچه پرواز میکنی باران که ببارد عطرها که سیل شود دیگر چه فرق میکند دست چه کسی، زیر سر چه کسی است!
به دور فکر میکنم به عکسی از قاب دور ما از دور زیباییم ما از دور میخندیم و شاید عکسی از قاب نزدیک، باز هم از ما دور باشد کجا رفتهایم که در کالبد مهجور ما زندگی موج نمیزند؟!
۵- سیمان اجساد را جمع میزنیم. مردی در پیاده رو نزدیک در ساختمانمان، کشته شد. گلولهای از پشت به کمر. اول سرش افتاد. صدای تیز شکستن جمجمه روی سیمان؛ پیادهرویی که هنوز از باران بعد از ظهر خیس بود. سر به راحتی رشته نخاعی که ما را سر هم میکند از هم نمیپاشد. سالم ماند، با موهایی ژلزده و شانهشده به عقب و اصلاحی بینقص دندانهایی -پدیدار که مثل دندانهای بچهای با کمی عقب ماندگی ذهنی بیرون زده روز بعد طرح بدنش با خطوطی از گچ سفید روی آسفالت دیده میشد آیا دست کسی که ساحل بدن او را خط کشی میکرد لرزیده بود؟ شهر پیاده روهایش تخته سیاهی عظیم به جای اعداد اجساد را جمع میزنیم.
پیشنهاد کسری کبیری
پیشنهاد داستان کوتاه خرپشته
کتاب هفته
پیشنهاد خواندنی نام کتاب: ورباتیم : تئاتر مستند مصاعر در انگلستان نویسنده : ویل هموند، دن استوارد مترجم : کیوان سررشته ناشر : موسسهی فرهنگی هنری نوروز هنر
دربارهی کتاب : واژه ورباتیم اشاره به خاستگاه متن نمایشنامه دارد. در این شیوه سخنان مردم واقعی از طریق انجام مصاحبه و یا در طی یک فرایند تحقیقی ضبط یا رونویسی شده و یا از اسنادی همچون رونوشت یک تحقیق رسمی بیرون آورده میشوند. این مطالب سپس ویرایش شده، ترتیب پیدا کرده یا در بافت جدیدی قرار داده میشوند تا یک نمایش دراماتیک شکل گیرد، نمایشی که در آن بازیگران نقش افرادی که متن نمایش از سخنان آنها شکل گرفته را بازی میکنند
از متن کتاب : بیاعتبار کردن خود، به عنوان هنرمند دانا و همه چیزدان، یکی از راهکارهایی است که حداقل مخاطب را با این ایده تنها میگذارد که شاید منِ مخاطب باید یک فکری به حال خودم کنم چون این که خودش گیج و سرگشته است. این بی اعتبار کردن خود به نظر من کاملا یک کار هنرمندانه است
جنیس جاپلین ستارهی موسیقی دهه شصت میلادی، را میتوان اولین زن سفیدپوستی دانست که با موسیقی بلوز به شهرت جهانی رسید. جنیس زندگی عجیب و پر از ماجرایی را پشت سر گذراند که در سه بخش به مرور کامل آن، از قبل از تولد تا انتشار دومین سولو آلبومش با عنوان «مروارید» میپردازیم. این ماجرا در سه بخش تهیه شده که این قسمت با عنوان «زنی که تنها ماند – بخش اول» اولین بخش از این سهگانه است. در این بخش داستان جنیس جاپلین را از قبل از تولد آغاز و تا زمانی که تصمیم گرفت موسیقی را برای همیشه کنار بگذارد دنبال میکنیم. در قسمت بعدی ادامه ماجرا را و اینکه چه شد که دوباره جنیس به موسیقی بازگشت را بازگو میکنیم
گای ریچی کارگردان صاحب سبک بریتانیایی از همان آغازین فیلم خود ” قفل ، انبار و دو بشکه باروت ” سینما دوستان را با سبک منحصربه فرد خود مبهوت کرد ، سبکی که جهان خلافکاران را با اغراق هر چه تمام تر به تصویر میکشد ، گای ریچی کارگردان اغراق است ، اغراق در پیچیدگیهای فرمی ، اغراق در محاورات ناشنیدنی خلافکاران ، اغراق در خلق کاراکترهای اولترا ابزورد و … .
این اغراق حتی در زندگی شخصی او نیز ردپای قابل توجهی دارد ، ازدواجش با ” مدونا ” در سال 2000 در قصری در اسکاتلند و زندگی مشترک پر فراز و نشیب آنها که به مدت هشت سال هر هفته سوژه ای جذاب برای تبلویدهای لندنی فراهم می کرد و … .
” آقایان ” یازدهین اثر این کارگردان حاشیه ساز و جنجالی است ، فیلمی درباره جهان مورد علاقه ریچی یعنی جهان خلافکاران با این تفاوت عمده که اگر ریچی در فیلمهای اولیه خود مثل ” قفل ، انبار و دوبشکه باروت ” و به خصوص در فیلم ” قاپ زنی ” ( Snatch ) به سراغ خلافکاران خرده پا میرفت ، در ” آقایان ” جهان خلافکاران سطح بالا را پیش روی تماشاگران به تصویر میکشد ، ” مایک پیرس “با بازی بی نقص” متیو مک کاناهی ” مزرعه دار ماریجواناست و میخواهد این مزارع زر خیز خود را به میلیاردرهای آمریکایی بفروشد . این عمل پیرس زنجیره ای از پیشامدهای ریز و درشت را رقم میزند و موقعیت های جذابی را در طول داستان خلق میکند . به هر حال حتی اگر علاقمند به جهان خلافکاران نباشید تماشای بازیگران فیلم در کت و شلوارهای اسکاچ رنگارنگ نه تنها خالی از لطف نیست بلکه ممد حیات است و مفرح ذات .
عنوان: ناسور هنرمند: آذین ذوالفقاری زمان: ۲۰ بهمن تا ۱ اسفند ۱۴۰۲ محل نمایش: گالری اُ نویسنده: علی رحیمی
فضای بزرگ کادر بوم با دیوارهای سیمانی به رنگ ساختمانهای شهری بهطور کامل پوشیده شده است، گویی که یک دیوار سیمانی با پنجرههای تنگ و تخریبشده روبهروی مخاطب قرار دارد. دیوارها زخم برداشته و در حال فرسایشاند اما هنوز محکم و استوار سرجایشان ایستادهاند. روی دیوارها میتوان عناصر دیگری نیز مشاهده کرد؛ ناودان و یا حفاظهای بالکنها که هیچ اعتمادی به آنها نیست. کرکرههای قدیمی زنگزده که باز و بسته بودن آنها نیز دیگر اهمیت چندانی ندارد. پنجرهها بیشتر از همه دیده میشوند، پنجرههایی که هوا بهسختی از آن رفتوآمد میکند و در برخی از آنها پردههای کهنهی چرک به رنگ قرمز یا سفید توسط جریان هوا به سمت بیرون هدایت شده است. این پردهها و هوای تاریک داخل، هرگونه کنجکاوی را از مخاطب میگیرد و مخاطب هرگز نمیتواند از شرایط درون دیوارها آگاهی پیدا کند. تمام شواهد که فقط میتوان از بیرون نظارهگر آنها بود حاکی از آن است که زندگی خیلی وقت است در میان این دیوارهایی که روزگاری سرپناهی بوده، متوقف شده است. حتی میتوان پی برد که جسدهای آدمهای رها شده در میان این بناها بهقدری تجزیه شده که دیگر بوی تعفن آنها نیز از بین رفته. تمام این آشفتگیها توسط هنرمند از لحاظ بصری طوری بیان شده که دیدن این پایان لذتبخش است؛ نگاه کردن به دیوارها و پنجرههایی که روزگاری در آن زندگی جریان داشته و حالا فقط آثاری از آن باقی مانده است. پالت رنگی هنرمند محدود است و در تمامی کارها تقریباً رنگ خاکستری و بافت دیوارها تکرار شده است. هنرمند مخاطب را به دیدن آن چیزی که از آن فرار میکند فرا میخواند، فرار از فلز، دیوارهای بتنی، اشکالی مکعبی، زاویه و خطوط صاف و این فرار گاهی به دامن طبیعت و گاهی در رویارویی با یک اثر هنری ختم میشود. اما در این نمایش شما باز با چیزی جز فلز و دیوارهای بتنی که تمام فضای بوم را خفه کرده مواجه نمیشوید. حضور انسان بهطور کلی حذف شده ولی اثر حضور انسان بهطور حتم وجود دارد. قسمتهایی از بناها و دیوارها به رنگ قرمز اخرایی که بیشباهت به رنگ اکسید آهن نیست آغشته شده است، آیا زنگ آهن است؟! یا رنگ قرمز و یا خون؟! هر چه که هست درزها و فرورفتگیهای دیوار را آغشته کرده و آنها را به مانند زخمهایی تبدیل کرده است. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هنرمند:@azinzolfaqari محل نمایش:@ogallerytehran نویسنده: @ali_rahimi_painter ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Instagram: @neveshtart Website: www.neveshtart.com ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گالری گردی از هفته گذشته
گالری گردی در تهران
نمایشگاه انفرادی سحر جعفری، 20 بهمن تا 4 اسفند 1402