بام واژه‌شناسی/ نقاشی

271
بام واژه‌شناسی/ نقاشی

بام واژه‌شناسی/ نقاشی


واژه‌ نقاشی

واژه “نقاشی” به یکی از شاخه‌های مهم هنرهای
دیداری اطلاق می‌شود. واژه “نقاش” در عربی،
اسم مذکر مشتق از مصدر “نقش” بوده و دارای
معانی “کنده‌کار”، “منبت‌کار” و “پیکرساز” است.
برای نام فارسی این هنر، واژه “نگار‌گری” پیشنهاد
شده‌ که شاید در انجمن‌های هنری، کارکرد ویژه‌تری
داشته باشد ولی به لحاظ معنایی، ریشه‌شناختی
و تاریخی انتخاب مناسبی است.
در متون پارسی میانه و پارتی ترفان، واژه‌های nigār
به معنی “نقش” و nigārgar به معنی “نقاش” موجود
هستند. در ارمنی واژه nkar به معنی “تصویر” را داریم
که از زبان‌های ایرانی وام گرفته شده و nkarič
مشتق شده از آن، به معنی “نقاش” است. در
فارسی نو نیز، این واژه همین کارکرد را داشته.

بیت زیر از منوچهری نشانگر این کارکرد است:
وگر آزر بدانستی تصاویرش نگاریدن
نه ابراهیم از آن بدعت بری گشتی نه اسحاقش

واژه “نگار” از nigār پارسی میانه به معنی “نقش”
آمده که تحول یافته -nikāra* ایرانی باستان است.
خود این واژه بازسازی شده، دارای پیشوند ni* و
ستاک فعلی -kāra* از ریشه -kar ایرانی است.
با توجه به ریشه‌های هند و اروپایی -kar می‌توان
آن را دارای معانی “به یاد آوردن”، “شیار کردن”
و یا “کندن” دانست. اگر معنای “کندن” و “بریدن”
را در نظر بگیریم (که با بافت معنایی نیز همخوانی
دارد)، ریشه هند و اروپایی آن به صورت زیر خواهد
بود:
*(s)ker- که به معنی “بریدن” است.

#بام واژه شناسی
دبیر: فرهنگ پارسی کیا

 

فرهنگ پارسی‌کیامشاهده نوشته ها

Avatar for فرهنگ پارسی‌کیا

دبیر بام واژه شناسی

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.